تاریخ یزد - گردشگری

رویدادهای تاریخی یزد
۱۲۸۳/۱/۱
درگذشت پهلوان ابراهیم یزدی ( یزدی بزرگ، نامورترین پهلوان ایرانی ).
پهلوان ابراهیم یزدی در سال ۱۲۰۸ ش در شهر تفت متولد شد. پدر وی غلامرضا نام داشت. وی در سال ۱۲۲۸ ش و در سن بیست سالگی، به طهران آمد و پس از چند کشتی که با پهلوانان پایتخت گرفت، بازوبند پهلوانی را از ناصرالدین شاه قاجار به دست آورد. وی بنا به روش معمول در عهد قاجاریه، پس از دریافت بازوبند پهلوانی به شغل قاپوچیگری یعنی دربانی دربار گماشته شد و تا سالهای مدید، در دربار سلطنتی، قاپوچی یعنی دربان بود. بازوبند پهلوانی تا مدتها بر بازوی پهلوان ابراهیم یزدی ماند، تا اینکه پهلوان اکبر خراسانی حریف او شد و او را به زمین زد و بازوبند پهلوانی را تصاحب نمود. پهلوان ابراهیم در سالهای پایانی عمر خویش، علیل و بیمار و ناتوان شده و از هر دو پا به حالت فلج درآمده بود. وی سرانجام در یک فروردین ماه سال ۱۲۸۳ در تهران درگذشت و ضمن انتقال به قم، در این شهر به خاک سپرده شد.

۱۳۵۹/۱/۱
درگذشت دکتر فرهاد آبادانی از باستان شناسان برجستۀ ایرانی.
دکتر فرهاد آبادانی فرزند سام ، دانشمند ، زبان شناس ، محقق و استاد دانشگاه در سال ۱۳۰۰ ش در خانواده ای زرتشتی در یکی از روستاهای اردکان یزد به نام شریف آباد به دنیا آمد.
وی در دبستان جمشیدی شریف آباد، دورۀ ابتدائی و در دبیرستان کیخسروی یزد دورۀ متوسّطه را به انجام رساند.و در سال ۱۳۲۶ در رشتۀ باستان شناسی و در سال ۱۳۲۸ ش در رشتۀ زبان و ادبیّات فارسی از دانشگاه تهران دانشنامۀ لیسانس گرفت و در فاصلۀ این سال ها در دبیرستان های تهران تدریس کرد.و با ادامۀ تحصیل در دانشگاه بمبئی هند در رشتۀ دین شناسی و زبان های باستانی دانشنامۀ دکتری دریافت کرد. در سال ۱۳۳۷ ش به ایران بازگشت و در ادارۀ باستان شناسی تهران به کار مشغول شد و با همکاری یک هیئت علمی آمریکایی پس از دو سال کاوش در بیابان های کرمانشاه ابزار های سنگی زیادی را از خاک بیرون آورد که قدمت دورۀ تاریخی ایران را تا دورۀ عصر حجر به اثبات رساند.
. در سال ۱۳۴۰ش به دعوت دانشگاه اصفهان به عنوان دانشیار دردانشکدۀ ادبیّات شروع به تدریس کرد و در سال ۱۳۴۹ ش به مرتبۀ استادی رسید و سال ها رئیس گروه آموزشی زبان شناسی و زبان های باستانی بود.او از بنیان گذاران اصلی انجمن زرتشتیان اصفهان به شمار می رفت و تا پایان عمر ریاست آن را بر عهده داشت.
از او بیش از یکصد مقاله در زمینه آئین زرتشت ، فرهنگ پیش از اسلام و تاریخ ایران باستان در نشریاتی همچون هوخت ، وحید ، دانشکدۀ ادبیّات اصفهان و مهر به چاپ رسید. همچنین چندین سال در رادیو اصفهان دربارۀ فرهنگ و تمدّن ایران باستان سخنرانی کرد که در روزنامه های محلی اصفهان به چاپ رسید.دکتر آبادانی در بیشتر همایش های علمی و ایران شناسی شرکت می کرد . وی در اول فروردین سال ۱۳۵۹ ش. در اصفهان درگذشت.

۱۳۶۲/۱/۱
درگذشت استاد سیّد محمّد علی ریاضی یزدی، شاعر توانای معاصر در تهران.
شرح از روزنگار قبل دارید . عکس آن اشتباه بود.
عکس ریاضی یزدی

۱۳۵۷/۱/۱۰
قیام خونین مردم یزد در پی برگزاری یادبود چهلم شهدای تبریز در مسجد حظیره.
مردم یزد با قیام خونین خود علیه رژیم ستم شاهی، برگ زرینی در تاریخ افتخار این استان افزودند. باید قیام دهم فروردین را روزی ماندگار، تعیینکننده و اوج بصیرت، ایستادگی مردم مسلمان این دیار و نقطۀ عطفی در تاریخ تحوّل کشور و استان بدانیم که نقشی بیبدیل در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ۲۲ بهمن به وجود آورد.
مردم فداکار در این روز سرنوشتساز با رهبریهای امامخمینی ( ره) و هدایتهای مدبّرانۀ آیتالله صدوقی (ره) با حضور و اجتماع باشکوه خود در مسجد حظیره، انزجار خود را از شاه ابراز کردند.
مردم یزد دهم فروردین ۱۳۵۷ ش به مناسبت چهلم قیام مردم تبریز در اعتراض به رژیم ستم شاهی به خیابانها آمدند و رضا نامداری، شهریار مرادی، مهدی قدکفرشان و حسین پارساییان از سوی ماموران رژیم به شهادت رسیدند.
در این روز ، حجتالاسلام کاظم راشد یزدی به یاد چهلم شهدای قیام تبریز در مسجد روضه محمدیه (حظیره) سخنرانی کرد و مردم بعد از این سخنرانی از مسجد تا چهار راه امیرچقماق تظاهرات کردند و شعارهای درود بر خمینی و مرگ بر شاه سر دادند.

۱۳۳۶/۱/۱۵
آغاز بهره برداری از شرکت یزدباف، بزرگترین کارخانۀ بافندگی کشور.
شرکت یزد باف ( سهـامی عام ) در سال ۱۳۳۵ در شهر تاریخی یزد تأسیـس گردید و پس از آن کارخانجات ریسـندگی ، بافندگی ، چاپ و تکمیل انواع پارچه های پنبه ای در زمینی به مساحت ۱۲۰ هزار متر مربع احداث شد.
طرح توسعۀ کارخانه در زمینی به مساحت ۲۷۰هزار متر مربع و زیر بنای۱۱۲ هزار متر مربع در سال ۱۳۷۶ به بهره برداری رسید. در حال حاضر نیز این شرکت با بهره گیری از ماشیـن آلات مدرن از معتبرترین شرکت های سـازنده اروپایی ، دانش فنی ، تجربه و تلاش بیـش از ۱۰۰۰ نفر کارگر و کارمند و نیز مصـرف بهترین مواد اولیه ، یکی از بزرگترین کارخانجات نساجی در خاورمیـانه است که قادر است انواع پارچه های شلواری (جین و کتان)، پیراهنی ، ملحفه ای ، پرده ای ، مانتویی ، چادر مشکی ، رومبلی و پتوی سبک با ترکیب پنبه ، الیاف مصنوعی و یا مخلوط آنها را تولید نماید.
سهم عمده ای از محصولات کارخانه جدید ، به کشـور های آلمان ، ایتالیا ، ترکیه ، یونان و فرانسـه صادر می شود و این شرکت افتخار دارد که تا کنون چندین مرتبه به دریافت لوح تقدیر به عنوان صادر کننده نمونه نائل گردیده است.

۱۳۳۶/۱/۱۶
گشایش کتابخانۀ وزیری به کوشش وزیری یزدی در مسجد جامع یزد
این کتابخانه در سال ۱۳۳۴ ش در دهلیز شمالی مسجد جامع کبیر یزد با ۱۶۰۰ جلد کتاب خطی و چاپی برای استفادۀ طلاب علوم دینی راه اندازی شد . بنیان گذار کتابخانه، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید علی محمد وزیری یزدی با نفوذی که در گروههای اجتماعی و فرهنگی یزد داشت، نسبت به گرد آوری کتب خطی و چاپی تمام سعی خود را به کار گرفت تا اینکه در سال ۱۳۴۴ش به کوشش محمّد هراتی یزدی که یکی از بازرگانان مشهور یزد به شمار می آمد ساختمانی با زیر بنای ۶۰۰ متر مربع بنا شد. همچنین در سال ۱۳۴۸ ش به همّت حسین بشارت، گنجینۀ کتب خطی به فضای پیشین افزوده شد و سرانجام در سال ۱۳۴۸ش با ۳۳۰۰ نسخه کتاب خطی و ۱۷۹۶۷ نسخه کتاب چاپی، وقف بر آستان قدس رضوی گردید. کتابخانۀ وزیری با عنایت ویژه تولیت آستان قدس رضوی به توسعۀ فضای کتابخانه ای و ارتقاء فرهنگ کتاب و کتابخوانی، بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی رشد چشمگیری داشته است که از آن جمله می توان به افزایش زیر بنایی کتابخانه از ۹۰۰ متر مربع قبل از انقلاب و افتتاح کتابخانه ای مجهز با زیربنایی حدود ۶۳۰۰ متر مربع در سه طبقه در سال ۱۳۸۹ ش اشاره نمود.
این کتابخانه بیش از ۴۸۰۰ نسخه کتاب خطی، حدود ۶ هزار نسخه کتاب چاپ سنگی، حدود ۲۴۴ هزار نسخه کتاب چاپی و بیش از ۶ هزار نسخه نشریات ادواری را در گنجینه خود گردآوری و در اختیار مراجعان و اعضای خود قرار داده است در حال حاضر تعداد اعضای فعال این کتابخانه حدود ۲۸ هزار و پانصد نفر است.
این کتابخانه دارای بخش های گوناگون ویژۀ آقایان و بانوان است که از آن جمله مخزن کتب خطّی، مخزن کتب چاپ سنگی، مخزن کتب چاپی، تالار مطالعه، تالار محققان، آرشیو مطبوعات، بخش امانت منابع چاپی، تالار اینترنت، مرکز اطلاع رسانی، بخش مرمّت کتب خطّی، موزه، سالن نمایشگاه، تالار اجتماعات و … است.

۲۱/۱/۱۳۴۵
درگذشت روحانی وارسته و عالم پرهیزگار حجّة الاسلام آقا شیخ محمّد حسن کرباسی.
حاج شیخ حسن کرباسی ،فرزند غلامحسین ، متولد ۱۲۶۹ش.در کودکی تحت تربیت و تعلیم عموی خود ملا مهدی کرباسی و جدّ مادری اش آخوند ملا باقر قرار گرفت. سپس وارد حوزۀ علمیه یزد شد و مقدّمات علوم دینی و فقه و اصول را نزد آیات عظام میرزا ابوطالب، سید حسین باغ گندمی و شیخ عبدالرسول ساباطی آموخت. وی حکمت و تفسیر را نیز در حوزۀ درسی آیت الله شیخ غلامرضا فقیه خراسانی فراگرفت. پس از آن در مساجد محلۀ مالمیر به اقامه نماز جماعت پرداخت . کرباسی فردی صاحب کرامت، پارسا و امانتدار بود. وی پس از درگذشت در بارگاه امامزاده سید فتح الدین رضا (ع) به خاک سپرده شد. فرزند او احمد هم در شمار عالمان دینی بود.

۱۳۶۷/۱/۲۵
درگذشت روحانی شاعر و هنرمند وارسته حجّت الاسلام میرزا محمّد علی عالمی ( صمصام یزدی )
میرزا محمّدعلی عالمی، فرزند میرزا محمد و نوۀ آیت الله العظمی میرزا علی اکبری مصلایی و متخلص به «صمصام »، متولد سال ۱۲۹۱ ش.عالم دینی شاعر و خوشنویس سدۀ ۱۴ ش.برخی منابع سال تولد او را در سال ۱۲۹۶ ش ذکر کردهاند. وی در مکتبخانه، خواندن و نوشتن را آموخت و سپس مقدمات و سطح را نزد استادانی چون: شیخ محمد حسین محقق ثانی، سید یحیی دهشیری، میرزا محمد جعفر مصلایی و میرزا عبدالحسین فرا گرفت. او در سال ۱۳۰۷ شمسی برای ادامۀ تحصیل به اصفهان رفت و در حوزه درسی آیات فشارکی و سیدالعراقین شرکت جست. عالمی در سال ۱۳۱۰ شمسی به کاشان عزیمت کرد و از محضر آیتالله سیدعلی یثربی بهره برد. آن گاه در سال ۱۳۱۴ شمسی به یزد بازگشت و به تدریس علوم دینی و عظ وخطابه و اقامه جماعت مشغول شد. عالمی از قریحه شاعری برخوردار بود. دیوان اشعار او به کوشش محمدعزآبادی چاپ شده است. همچنین در نگارش انواع خط از جمله نستعلیق، شکسته و نسخ مهارت داشت. در منبت کاری و حکاکی و سوزن دوزی متبحر بود.

۱۳۲۵/۲/۵
آغاز به کار کتابخانۀ شرف الدّین علی یزدی.
کتابخانۀ شرف الدین علی یزدی در سال ۱۳۲۷ ش توسط گروهی از اعضای انجمن فارغ التحصیلان دانشسرای مقدماتی یزد به عنوان نخستین کتابخانۀ عمومی استان یزد بنیان گردید.این کتابخانه از نظر موقعیت جغرافیایی در مجاور یکی از معروف ترین میدان های یزد، میدان امیرچخماق که از بناهای تاریخی مهم دورۀ تیموری که به دستور امیر جلال الدین چقماق شامی به سال ۸۴۱ ق ساخته شده و در محل تقاطع خیابان امام خمینی ره و خیابان قیام قرار گرفته است. نوسازی و مرمت کتابخانه از مهر ماه سال ۱۳۹۳ آغاز و در آبان ماه سال ۱۳۹۴ پایان یافت.
این کتابخانه شامل بخش های گوناگون با بیش از ۳۰۰۰۰ عنوان و ۴۴۰۰۰ نسخه کتاب است، که بصورت قفسه باز و با نظام رده بندی دهدهی دیویی اقدام به ارائه خدمات به ۲۷۰۰ نفر عضو کتابخانه می نماید.

۱۳۵۹/۲/۵
شهادت محمّد منتظر قائم، فرماندۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد در صحرای طبس.
محمد منتظر قائم (زادهٔ ۱۳۲۷ش) نخستین فرماندهٔ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یزد بود. او در یک خانوادهٔ مذهبی در شهر فردوس به دنیا آمد. در کودکی به یزد رفت و در آنجا به ادامهٔ تحصیل پرداخت. همزمان با تظاهرات ۱۵ خرداد۱۳۴۲ش، در صف مبارزه با حکومت شاه درآمد. پس از پایان خدمت در شرکت برق توانیر مشغول به کار شد و همزمان برای استقرار حکومت اسلامی با تشکیل گروهی به مبارزه پرداخت. او در سال ۱۳۵۱ ش دستگیر و زندانی شد. او بعد از پیروزی انقلاب در ۱۳۵۷ش، به عنوان نخستین فرماندۀ سپاه پاسداران استان یزد انتخاب شد و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد و تصفیهٔ کمیته گردید.
وی در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ ش و به دنبال شکست عملیات آزادسازی گروگانهای سفارت آمریکا در ایران (عملیات طبس)، در محل هلیکوپترهای بهجا ماندهٔ ارتش آمریکا در صحرای طبس مشغول محافظت از تجهیزات بود، که به اشتباه توسط شلیک هواپیماهای ارتش ایران کشته شد.و در آرامستان خلد برین یزد به خاک سپرده شده است.

۱۳۷۹/۲/۹
درگذشت دکتر محمّد علی ( حمید ) رفیعی، مترجم و زبان شناس نامدار یزد.
محمدعلی (حمید) رفیعی، فرزند دکتر عبدالعلی تولد یزد ۱۳۳۳ پس از تحصیلات مقدماتی در یزد، درجۀ دکترای ادبیّات انگلیسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد سپس به تدریس پرداخت. وی مدتی نیز در مرکز نشر دانشگاهی به تدریس آیین ویراستاری مشغول بود. رفیعی با مراکز فرهنگی کشور از جمله فرهنگستان زبان فارسی، مرکز نشر دانشگاهی و دفتر پژوهش های فرهنگی همکاری داشت.
او مقالاتی در زمینۀ زبانشناسی و نقد کتاب در مجلات گوناگونی چون: آدینه، نشر دانش، دنیای سخن، جهان کتاب، گفت و گو، معیار و کیهان فرهنگی به چاپ رسانده است .در سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۴ شش شماره از پیک کتاب را منتشر کرد و آثار بسیاری در زمینۀ ترجمه از خود به یادگار گذاشت. او همچنین شاعری نوگرا بود. رفیعی در مراکز آموزش عالی به تدریس اشتغال داشت.
۱۲۵۷/۲/۱۲
اعدام انقلابی ناصرالدّین شاه قاجار به دست میرزا رضا عقدایی ( کرمانی ).
میرزا محمدرضای کرمانی، فرزند ملاحسین عقدایی در کرمان زاده شد. پدرش ملاحسین در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیلالملک در کرمان به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود، مهاجرت کرد و به یزد رفت و در ناحیۀ عقدای یزد ملکی خرید و به کار کشاورزی پرداخت. ملاحسین مدتی پسرش، محمدرضا را به مدرسه فرستاد و پس از آن برای دادخواهی به تهران آمد و در مدرسۀ ملاعبدالله منزل کرد و در همان جا نیز درگذشت.
میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد، روضهخوانی و پامنبری خوانی هم میکرد. وی پس از مرگ پدرش به ناچار درس را رها کرده و برای امرار معاش در بازار مشغول فروشندگی شد.
پس از آنکه در ۱۳۰۷ ق سیدجمالالدین اسدآبادی بنا به تقاضای ناصرالدین شاه به تهران آمد و به واسطه آشنایی با پسر حاج امینالضرب در منزل او ساکن شد، دوران تازهای در زندگی میرزا رضا کرمانی آغاز شد.
ارتباط نزدیک به شدت تحت تأثیر افکار و عقاید سیدجمال قرار گرفت. با توجه به شرایط آشفته آن روز ایران، سخنان سیدجمالالدین باعث ایجاد مشکلات بیشتری برای شاه و دربار میشد. به همین علت از او خواسته شد تا ایران را ترک کند، اما او بهجای ترک ایران به حرم حضرت عبدالعظیم شهر ری رفت و بست نشست و همچنان به ترویج افکار و عقاید خود مشغول بود که سرانجام مأموران حکومتی او را به زور از حرم بیرون کشیده با وضعیت نامناسبی او را از ایران اخراج کردند.
اخراج سیدجمالالدین و رفتار نامناسب مأموران با وی تأثیر بسیار بدی بر میرزا رضا داشت و او به علت مخالفت آشکار با این مسئله توسط مأموران دستگیر و چندی زندانی شد. از این دوران بود که میرزا رضا که سخت شیفتۀ افکار و عقاید سیدجمالالدین شده بود با گروهها و محافل مخفی سیاسی ارتباط پیدا کرد و به تبلیغ اندیشههای سیدجمالالدین و توزیع روزنامۀ قانون (که ورودش از سوی دربار ایران ممنوع بود) پرداخت. و در این ملاقاتها بود که هنگامی که میرزا از ظلم و ستمی که بر او رفته بود، شکایت و حکایت فراوان میکرد، سید نیز به او گفته بود که « ایران آباد نمیشود، مگر به قطع ریشۀ شجرۀ خبیثۀ استبداد».
میرزا رضا کرمانی برای اینکه بتواند هدف خود برای کشتن ناصرالدین شاه به انجام برساند، از پیش در حرم عبدالعظیم(ع) به انتظار می نشیند. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و شاه می بایست برای زیارت مرقد عبدالعظیم حسینی به آنجا برود. به هرترتیب ناصرالدین شاه در اردیبهشت ۱۲۷۵ ش به حرم می رود، اما هنگامی که شاه در کنار ضریح بود، شخصی ملبس به لباده فراخ ایرانی، عریضه به دست، به شاه نزدیک میگردد. در آستین فراخ لبادهاش رولوری (اسلحه کمری که شش فشنگ در آنجا میگیرد) داشته که با آن به طرف شاه شلیک میکند.
مظفرالدین شاه پس از محاکمۀ میرزا رضا کرمانی به اعدام او رضایت داد.سرانجام میرزا را با دست بسته بیرون آوردند، اما به قدری قوت قلب داشت که گفت: مردم بدانید که من بابی نیستم و مسلمان خالص هستم و شروع کرد به ادای شهادتین؛ سپس گفت: این چوبۀ دار را به یادگار نگه دارید، من آخرین نفر نیستم و بدین ترتیب میرزا رضا کرمانی در ۲۱ مرداد ۱۲۷۵ ش در میدان مشق تهران به دار آویخته شد. جسد، تمام روز چهارشنبه و تا پنجشنبه همچنان آویخته بود. در ساعت ۹ شب، جسد را از دار پایین آورده و به گورستان حسن آباد بردند و دفن کردند.

۱۳۷۹/۲/۱۶
درگذشت استاد علی اکبر شریعتی، بنیانگذار تئاتر در یزد.
علی اکبر شریعتی ، متولد ۲۸ شهریور ۱۳۰۵ ش در یزد، مشغول به پیشۀ معلمی بود که در پی تماشای نمایش علاقه مند به تئاتر می شود. او برای راه اندازی و ارتقای تئاتر یزد به اصفهان نیز سفر می کند. شریعتی به تنهایی بار تئاتر را به دوش نمی کشید، بلکه با مرحوم علی خان وزیری و احمد وزیری گروهی سه نفره برای راه اندازی تئاتر یزد تشکیل داده بودند. ابتدا آنها تئاتر را از سخنرانی در مجالس مختلف و میان پرده به صورت نمایش کوتاه آغاز کردند و عمدتاً قطعاتی انتقادی را به صورت شعر و نمایش اجرا می کردند که اشعار آن ها را شریعتی و آهنگسازی را علی خان وزیری عهده دار بودند که آخرین کار این گروه را می توان متعلق به سال ۱۳۸۰ش دانست و به دلیل خدمات بسیار، شریعتی به تئاتر یزد او را «پدر تئاتر یزد» نامیدند.
شریعتی پژوهش های زیادی در فرهنگ و آداب و رسوم یزد انجام داده و در دو کتاب گردآوری کرده بودکه این کتاب ها با نام های "شهر من یزد" و "شب چره" گردآوری شده است که کتاب شهر من یزد شامل آداب و رسوم مردم یزد و شب چره شامل بازی های کودکانه یزدی و آداب و رسوم یزدی ها است. که هردو به چاپ رسیده است.
شریعتی در زمینۀ پژوهش و تحقیق در موضوعات خاص یزد بسیار فعال بود به طوری که در بازی ها، ترانه و اشعار یزدی، فرهنگ عامیانه، آداب و رسوم یزد، ضرب المثل های یزدی، جمع آوری داستان های کوتاه یزدی و در بارۀ شخصیت های فرهنگی یزدی کار کرده است، در دوران شریعتی تئاتر یزد در مراسم های جشن، عقد و آشتی برگزار می شده است.
وی به تدریس در آموزشگاه ها می پرداخت. وو در سال ۱۳۳۳ ش نخستین تماشاخانۀ یزد را بنیان کرد و برای یادگیری تئاتر و نمایش سفر های زیادی به اصفهان داشت به طوری که برای یادگیری تئاتر به اصفهان منتقل شد و سال ۱۳۵۵ ش به یزد بازگشت. شریعتی پس از اینکه در سال ۱۳۵۸ش بازنشسته شد ،به جمع آوری فرهنگ عامیانه یزد پرداخت و سرانجام در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ درگذشت .


۱۳۷۹/۲/۱۹
برگزاری همایش بین المللی قنات در یزد.
قنات های یزد از مهمترین و شاخص ترین قناتهای ایران هستند که در دل کویر مرکزی ایران حیات را به جریان انداخته است، در بسیاری از شهرهای این منطقه بدون حضور این قناتها زندگی ممکن نبود، اما با این نوآوری باستانی، ایرانیان در این مناطق حتی محصولات کشاورزی به دیگر نقاط صادر میشود.
قرار گیری یزد در میانۀ دشت کویر ، این شهر را به نمونۀ زیبایی از معماری خاص کویری با عناصری چون: بادگیر ، یخچال،آب انبار ، خانه های درون گرا ، مساجد و تکیه های خاص تبدیل کرده است. در شرح و بررسی خانه های یزد به معماری درونگرا و حجاب دار خانههای یزد می توان پرداخت، اما سیستم انتقال آب است که تمام این زیبایی ها را در کنار هم جمع کرده است.
از آب قنات برای خنک کردن ساختمان در شهر یزد استفاده می شود. در شهرهای بیابانی، کورۀ قنات از ارتفاع حدود چند متری زیر زمین عبور می کند. در کوچه های شهر، پله هایی از سطح زمین به قنات ساخته می شوند و امکان دسترسی به آب را به همه مردم می دهند. وقتی در محلههای قدیمی شهر یزد قدم می زنید، حتماً به نمونههای آن بر میخورید. مخصوصاً در شهر اردکان که با نورپردازی مناسب امکان این پیاده گردی در شب هم وجود دارد. این دسترسی های زیرزمینی فضایی خنک و سایه را نیز در اختیار رهگزران قرار می دهند تا از گرمای تابستان در امان باشند. در خانه ها روی قنات بادگیر ساخته می شد . بادگیرها هوا را به جریان می اندازند و هوایی که از روی آب قنات عبور می کند فضای اتاق را خنک می کند. ترکیب بادگیرو آب روان قنات در اکثر خانه های سنتی شهرهای بیایانی ایران دیده می شوند.

۱۳۳۸/۳/۱
تأسیس کارخانه جات عظیم افشار یزد.
بیش از ۶۰ سال پیش، کارخانه جات پشمبافی افشار با هدف بی نیازنمودن هموطنان عزیز از محصولات همانند خارجی تاسیس شد و توانست ظرف مدت کوتاهی با عرضۀ محصولات گوناگون خود بخش عمده ای از نیاز کشور به پارچه های فاستونی و پتوی پشمی را تامین نماید.
استفاده از مرغوب ترین مواد اولیه ، فنآوری روز دنیا و پشتوانۀ ۶۰ سال تجربه و استعداد طراحان ماهر و کارگران فعال و چیره دست یزدی موجب گردیده که اکنون نیز پارچه های فاستونی و پتوی تمام پشم افشار یزد مورد استقبال مصرف کنندگان ایرانی قرار گیرد.

۱۳۷۶/۳/۳
درگذشت استاد مهدی ناظمی یزدی از موسیقی دانان نامی و برجستۀ کشور در تهران.
مهدی ناظمی، در سال ۱۲۸۹ ش در یزد متولد شد. پدربزرگ او «محمدصادق ناظمالتجار» بود که در زمانِ ناصرالدین شاه قاجار از تهران به «نظامت» یزد منصوب شد. مهدی ناظمی نخستین بار صدای ساز سنتور را وقتی که حدود ۸ سال داشت، شنید. سپس برای یادگیری نواختنِ ساز، نزد «غلامحسینخان نقارهچی» رفت.
پس از چند سال، خانوادهٔ ناظمی به اصفهان مهاجرت کردند. مهدی ناظمی تحصیلاتش را در کالج انگلیسیهای اصفهان ادامه داد. در سال آخر تحصیل، از سوی شرکت نفت آبادان و مسجدسلیمان انتخاب شد و به مسجدسلیمان رفت. در این سالها، در زمانِ مرخصی به اصفهان میرفت و با هنرمندان اصفهان از جمله جلیل شهناز آشنا شد.
روزی جلیل شهناز او را نزد پدرش «شعبانخان» که سنتور مینواخت برد و او را بیشتر مجذوبِ سنتور نمود. روزی دیگر صدای آواز جلالتاج اصفهانی همراه با ویلن ابوالحسن صبا و سنتور حبیب سماعی را از رادیو در اصفهان شنید و تصمیم گرفت برای دیدار با سماعی به تهران سفر کند.
و نزد او به فراگیری نواختنِ سنتور پرداخت. در آن زمان، ساختِ اصولی سنتور پیشرفتِ چندانی نداشت و ساز خوب و خوش صدا کمیاب بود. یک بار مهدی ناظمی از حبیب سماعی میپرسد: «آخر تکلیف ما چیست و شاگردان شما روی چه باید مشق کنند؟» حبیب سماعی در پاسخ میگوید: «برو بساز» از این زمان مهدی ناظمی به مرحلهٔ جدید زندگی خود وارد میشود و به مرور، ساختِ سنتور در ایران متحول میگردد و این پیشرفت ادامه مییابد، تا جایی که مهدی ناظمی را سازندهای میدانند که بهترین سنتورهای ایران در طول حیات او ساخته شدهاست. وی غیر از حبیب سماعی، نواختن سنتور را نزد ابوالحسن صبا نیز آموخت.
مهدی ناظمی با الگو قرار دادن سازهای ساخته شده توسط «مارکار اصفهانی» و با استفاده از نظر حبیب سماعی و ابوالحسن صبا، به سبک تازهای در ساخت سنتور رسید. از جمله هنرمندانی که از سازهای ناظمی استفاده کردهاند میتوان به: فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان و مجید کیانی اشاره کرد.امیرحمزۀ رضایی از جمله شاگردان یزدی اوست.

۱۳۶۹/۳/۴
درگذشت علی اکبر سیاسی (یزدی) ، اندیشمند ، حقوق دان و عالم علوم روانشناسی و بنیانگذار دانشگاه تهران.
علیاکبر سیاسی در سال ۱۲۷۴ش در تهران به دنیا آمد. اما پدرش از یزدیانی بود که به تهران کوچ کرده بود. . تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه و بعد در مدرسه خرد و مدرسه سلطانی انجام داد. سپس وارد مدرسۀ سیاسی شد. با گذراندن امتحان جزو دانشجویانی شد که به هزینۀ دولت ایران برای ادامۀ تحصیل به اروپا اعزام میشدند. او در گروهی از ۲۳ نفر دانشجو به سرپرستی مسیو ریشار خان به پاریس رفت و پس از مدتی در دانشگاه روآن به تحصیل پرداخت. در همان زمان نام خانوادگی سیاسی را با اشاره به دوره تحصیلش در مدرسه سیاسی تهران برگزید.
به سبب درگیری جنگ جهانی اول، سیاسی ناچار به بازگشت به ایران شد و در دارالفنون و مدرسه علوم سیاسی به تدریس پرداخت. در همین دوره، انجمن ایران جوان را تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ ش دوباره به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامه تحصیل در رشته روانشناسی پرداخت. در سال ۱۳۰۹ ش موفق به دریافت درجه دکتری شد. رساله دکترای او با عنوان ایران در تماس با مغربزمین جایزهای از آکادمی فرانسه دریافت کرد.
علیاکبر سیاسی سپس در سال ۱۳۱۰ ش به ایران بازگشت و به ریاست ادارۀ تعلیمات عالیه در وزارت معارف منصوب شد. با روشن ملک، دختر صمصامالملک بیات ازدواج کرد. در تدوین قانون تأسیس دانشگاه تهران شرکت کرد و پس از تأسیس دانشگاه از اداره تعلیمات عالیه استعفا داد و به تدریس در دانشکدۀ ادبیات پرداخت.
با پایان جنگ جهانی دوم و خروج نیروهای آمریکایی از تأسیساتی که در امیرآباد تهران داشتند، سیاسی آن تأسیسات را از دولت برای دانشگاه تهران گرفت و کوی دانشگاه تهران پایهگذاری شد.
دکتر سیاسی در ۱۸ امرداد ۱۳۲۱ ش به عنوان وزیر فرهنگ کابینۀ قوامالسلطنه به مجلس شورای ملی معرفی شد. تا آن زمان دانشگاه تهران زیر نظر وزارت فرهنگ اداره میشد و مانند یکی از ادارههای این وزارت بود. ریاست دانشگاه نیز با وزیر فرهنگ بود. سیاسی با پیگیری سعی در مستقل کردن دانشگاه تهران از وزارت فرهنگ کرد و سرانجام در پانزدهم بهمن ۱۳۲۱ استقلال دانشگاه را در مراسمی که با حضور محمدرضا پهلوی و ملکه فوزیه برای سالگرد تأسیس دانشگاه برپا شده بود، اعلام کرد.
بر اساس طرح استقلال دانشگاه، انتخاب رئیس دانشگاه به عهده شورای دانشگاه تهران بود. نخستین شورای دانشگاه تهران با اکثریت آرا سیاسی را به ریاست برگزید. پیش از ریاست او بر دانشگاه تهران این دانشگاه جزو وزارت فرهنگ بود و استقلال نداشت و از این نظر او نخستین رئیس دانشگاه تهران بهشمار میرود. علیاکبر سیاسی در سال ۱۳۶۹ در سن ۹۵ سالگی درگذشت و در قبرستان نو در شهر قم به خاک سپرده شد. کتابخانه وی در سال ۱۳۷۲ به دانشگاه یزد اهداشد.

۱۳۷۸/۳/۸
بهره برداری از مجمع عظیم معدنی – صنعتی فسفات آسفوردی بافق.
معادنی در این استان غنی و پهناور وجود دارد كه در كشور بی نظیر است، همچون معادن فسفات اسفوردی بافق كه بیشتر محصول آن صادر می شود.
در این بخش اكنون تنها از دو معدن بزرگ در كشور فسفات استخراج میشود كه یكی از آن ها معدن فسفات آسفوردی بافق و دیگری شمشك در ۴۵ كیلومتری شمال شرق تهران است؛ البته در مجتمع سنگآهن چادرملو نیز كنسانتره فسفات به عنوان محصول دوم تولید میشود.
واحد فسفات آسفوردی زیرمجموعۀ شركت تهیه و تولید و مواد معدنی ایران به عنوان تنها تولیدكنندۀ كنستانتره (افشره) فسفات در كشور است كه در ۳۵ كیلومتری شمال شرق شهرستان بافق و در ۱۵۵كیلومتری مركز استان قرار دارد.
یك جادۀ فرعی سه كیلومتری، معدن را به جاده اصلی بافق- بهاباد وصل می كند، ولی راه آهنی كه محصولات معدن چغارت را به اصفهان حمل می كند، در كیلومتر ۱۴، جاده بافق- اسفوردی را قطع می كند.
كارخانه فسفات اسفوردی با منشا آذرین و ذخیره ای معادل ۱۷میلیون تن با عیار متوسط ۱۳,۹درصد كانسار فسفات با فرمول P۲O۵ و استخراج سالانه ۳۶۰هزار تن محصول، تنها تولیدكننده فسفات در ایران است.
عملیات بررسی و اكتشافی معدن در سال های۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ش از سوی سازمان زمین شناسی طرح اكتشاف سراسری فسفات،شركت سهامی كل معادن ایران و شركت معدنكاو و آزمایشات كانه آرایی از سوی شركت «سالزگیتر» در سال های ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ انجام گرفت.
تودۀ معدنی شامل كانسار آهن و فسفات از نوع آذرین بوده و در یك سطح دایره ای شكل به قطر تقریبی ۵۰۰ متر و عمق ۱۰۰متر قرار داشته و گسترشی در حدود ۲۰ هكتار دارد.
میزان ذخیرۀ برآورد شده نزدیك ۱۷میلیون تن با عیار ۱۳,۹درصد P۲O۵ است كه با توجه به عملیات انجام گرفته پیش بینی می شود ذخیره آن به حدود ۲۲ میلیون تن نیز برسد.

۱۳۷۸/۳/۱۰
آغاز بهره برداری کامل از معدن سنگ آهن چادرملو با ۴۰۰ میلیون تن ذخیرۀ قطعی سنگ آهن.
شرکت معدنی و صنعتی چادرملو یا به اختصار CMIC، یک شرکت ایرانی ثبتشده در بورس اوراق بهادار تهران است، که در خردادماه سال ۱۳۷۱ تأسیس شدهاست. این شرکت در حال حاضر به دو قسمت معدنی و صنعتی قابل تفکیک است که شرکت معدنی از مرحلۀ استخراج سنگ تا تولید کنسانتره و بخش صنعتی از تولید گندله تا فولاد را شامل میشود.
مواد اصلی تولیدشده در شرکت معدنی چادرملو، شامل بیش از ده میلیون تن کنسانترۀ سنگآهن و حدود یک میلیون و دویست هزار تن سنگآهن دانهبندی شده برای کورههای بلند در سال است که در رونق اقتصاد کشور و صادرات به منطقهٔ خاورمیانه نقش بسزایی ایفا میکند. شرکت معدنی و صنعتی چادرملو یکی از بزرگترین تولیدکنندۀ سنگ آهن در ایران است که با بهرهبرداری از واحدهای فولادی خود توانسته زنجیره تولید فولاد را از استخراج سنگآهن تا نورد محصولات پایانی تکمیل کند.
با توجه به ارزش بازار دلار در ایران، این شرکت با درآمد ۲ میلیارد دلاری در سال ۱۳۸۶ش، به یکی از بزرگترین شرکتهای فهرست شده در بورس اوراق بهادار تهران تبدیل گشتهاست.
معدن کانسار چادرملو در سال ۱۳۱۹ ش به وسیله یک مهندس ایرانی به نام مهندس سبحانی و تحت نظارت زمینشناس آلمانی بنام کومل کشف گردید. پژوهشهای نخستین زمینشناسی در بین سالهای ۱۳۴۲ الی ۱۳۴۳ ش، به حفر تونلهای اکتشافی منجر شد. اکتشافات کلی منطقه و مغناطیس سنجی هوایی که از سال ۱۳۴۷ ش در مساحتی به وسعت ۴۰ هزار کیلومتر مربع آغاز شده بود، منجر به ثبت ناهنجاری (Anomaly) مغناطیسی در کل منطقه بافق، ساغند و زرند کرمان گردید. اکتشافات تکمیلی در سالهای ۱۳۵۷–۱۳۵۲ ش انجام شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کانسار چادرملو به عنوان یک طرح مستقل مورد توجه قرار گرفت. در سال ۱۳۶۵ ش مهندسین مشاور آلمانی شرکت E.B.E به منظور انجام مطالعات اولیه و طراحی تفصیلی انتخاب و قرارداد مهندسی فاز یک در سال ۱۳۶۵ ش و فازهای ۲ و ۳ در سال ۱۳۶۹ ش بین شرکت ملی فولاد ایران و مهندسین مشاور مذکور منعقد گردید. به موازات فعالیتهای مهندسی فوق، مجوز آغاز عملیات اجرائی در اواخر سال ۱۳۶۸ ش از طرف سازمان برنامه و بودجه وقت صادر و طرح به مورد اجرا گذاشته شد.
چادرملو یکی از شرکتهای بزرگی است که در طرح انتقال آب از خلیج فارس به مناطق مرکزی کشور به میزان ۲۲٪ مشارکت دارد.
این رح از بندرعباس تا اردکان و در ۳ فاز اجرایی میشود که فاز اول آن خط انتقال آب به طول ۲۹۲ کیلومتر از بندرعباس تا گلگهر سیرجان، فاز دوم از گلگهر تا مس سرچشمه در رفسنجان به طول ۱۳۶ کیلومتر و فاز سوم از مس سرچشمه تا معدن سنگآهن چادرملو به طول ۳۰۷ کیلومتر است. سرمایهگذاری اولیه بالغ بر ۶٬۴۰۰ میلیارد ریال است.

۱۳۳۴/۴/۱
بنیان مدارس جامعۀ تعلیمات اسلامی یزد به همّت حجّت الاسلام وزیری.
شیخ عباسعلی اسلامی در ۱۳۲۰ ش، به کمک عدهای از نیکوکاران تشکلی فرهنگی به نام «جمعیت پیروان قرآن» را پایه گذاری کرد که هستۀ اصلی جامعۀ تعلیمات اسلامی بود. اعضای نخستین این جمعیت، عباسعلی اسلامی، محمد فولادی، حسین میرخان، ابوالقاسم میرزایی، محمدرضا رجایی و عبدالحسین یوسف زاده بودند.مردم چنان از این کلاسهای دینی استقبال کردند که جمعیت پیروان قرآن عدهای از بازرگانان نیکوکار را به همکاری دعوت کرد.
در ۱۳۲۲ ش جمعیت پیروان قرآن به «جامعۀ تعلیمات اسلامی» تغییر نام داد. با حمایت و تأیید مراجع تقلید، آموزشگاههای متعددی در تهران تشکیل شد. در ۱۳۲۴ ش طرح بنیان مدارس روزانه به تصویب رسید و نخستین دبستان روزانه با نام دبستان جعفری بنیان شد. در این زمان تعداد آموزشگاههای جامعه در تهران ۴۵ واحد بود.
در ۱۳۲۸ ش اساسنامه و مرامنامه جامعه تعلیمات اسلامی تنظیم شد که بر اساس آن، جامعه موظف بود در قالبی غیردولتی و غیرسیاسی به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در ایران یا خارج از ایران، از سطح آمادگی تا دانشگاه، بر اساس آموزههای مذهبی شیعه بپردازد. جامعه همچنین چاپ کتاب و نشریه و بنیان بیمارستان و یتیم خانه را در برنامههای خود داشت .
در شهر یزد هم مدارس اسلامی رمضانی (۱۳۳۴ش) و مدرسۀ اسلامی افشار در ردیف این مدارس تشکیل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۷ ش) جامعه تعلیمات اسلامی به دلیل دولتی شدن مدارس، تمام مدارس تحت نظارت خود را به آموزش و پرورش داد و بدین ترتیب چهارده سال از فعالیت بازماند تا اینکه در ۱۳۶۸ ش، در پی تصویب قانون مدارس غیرانتفاعی، جامعه با اخذ مجوز به بنیان مدارس اسلامی غیرانتفاعی پرداخت. در خلال این مدت، به استناد مادّه واحده شورای انقلاب که در مرداد ۱۳۵۹ به تصویب رسید، جامعۀ تعلیمات اسلامی توانست برخی مدارس اسلامی را همچون گذشته اداره کند.حاج شیخ عباسعلی اسلامی، بانی جامعه در ۱۳۶۴ ش درگذشت.
در سالهای اخیر، مدارس جامعه تعلمیات اسلامی فعالیتهای آموزشی و پرورشی خود را گسترش داده است. واحدهای آموزشی علاوه بر تهران، در اصفهان، اردبیل، اهواز، بابل، تبریز، مهریز، همدان، کرمانشاه، دامغان، یزد تشکیل شده است که مجتمع آموزشی سیدالشهدای یزد از بزرگترین مجتمعهای آموزشی ایران و نیز بزرگترین مجتمع آموزشی جامعه تعلیمات اسلامی است.
موسسه فرهنگی جامعه تعلیمات اسلامی یزد در سال ۱۳۳۴ در مرکزی به نام دبستان اسلامی رمضانی و با هدف جذب دانش آموزان مستعد علمی و نیز تربیتی مبتنی بر اصول اسلامی به عنوان زیر مجموعه جامعه تعلیمات اسلامی کشور و با همت والای مرحوم حجت الاسلام حاج سید علی محمد وزیری و نیز کمک خیرین در یزد بنا نهاده شد. فضای مناسب و تربیت دینی و اسلامی و نیز رشد علمی این مجموعه در پیش از انقلاب سبب شد تا پایگاهی برای تربیت فرزندان خانواده های معتقد و متدین یزدی باشد. با پیروزی انقلاب، استقبال خانواده های یزدی برای حضور فرزندانشان در چنین مدارسی افزون یافت به نحوی که حدود ۵۰ هزار متر مربع با کمک هیئت مدیره واقع در خیابان شهید چمران اختصاص یافت و به نام مجتمع آموزشی حضرت سید الشهدا (ع) مزین گردید. از سال ۱۳۶۵ نیز تا کنون با تلاش های اعضای هیئت مدیره فعالیتهای مختلفی صورت گرفته که از جمله می توان به اختصاص ۴۵ هزار متر مربع جهت احداث واحد های آموزشی فاز پاسداران و نیز ۱۹ هزار متر مربع جهت احداث مدارس شهرستان مهریز اشاره نمود. و اکنون جامعه تعلیمات اسلامی استان یزد با دارا بودن ۱۷ آموزشگاه و قریب به ۵۵۰۰ دانش آموز و ۸۰۰ نفر کادر ، افتخار آن را دارد تا برای جامعه اسلامی ایران ، سکان داران مؤمن و متعهد را پرورانده که چه از لحاظ بنیه علمی و چه مذهبی زبان زد عام و خاص باشند به گونه ای که هم اکنون نیز دانش آموختگان این مجتمع اداره مراکز کشوری ، علمی و پژوهشی و دینی را نیز در استان یزد و حتی در سطح کشور بر عهده دارند.



۱۲۲۸/۴/۴
درگذشت آیت الله العظمی میرزا سیّد محمّد علی مدرس ( حیران یزدی ) امام جمعه ، فقیه و ادیب نامی یزد.
ميرزا سيد محمد علي مدرس، متخلص به حيران در سال ۱۱۵۸ش متولد شد . وي در نوجواني به فرا گيري علوم اسلامي روي آورد و مدارج عالي اجتهاد را در يزد طي كرد. وي خطيبي سخنور و شاعري توانا، نويسندهاي پر تلاش و خطاطي خوش نويس و سرآمد علما و فقهاي يزد و مدرس بقعه اسحاقيه بود. او در زمينههاي گوناگون علمي و هنري نابغه آن دوران بوده است و محل سكونت خود را كوي قلعه كهنه قرار داد.
ميرزا سيد محمد علي پس ازاستادش آخوند ملاعلی اکبر زارچی يزدی، مسئوليت امامت جمعۀ مسجد جامع كبير يزد و تدريس مدرسه اشرفيه را به عهده داشت. وي نخستین شخصي است كه رسماً مدرس لقب گرفت و به مدرس اول مشهور است.
آيت الله سيد محمد علي مدرس، دانشمند و فقيهي ممتاز و داراي مشرب فقهي اصول گرا بود . مدرس نويسندهاي كوشا بود و كتاب هايي چون: ترجمۀ اعتقادات شيخ صدوق،ترجمۀ جواهرالکلام درعلم کلام تأليف جدش صدرالدين محمد، هديه القاصر في احوال الامام الباقر(ع)، حاشيه بر تفسير صافي، حاشيۀ شرح لمعۀ شهيد ثاني، رساله في الفقه را تأليف كرد.آيت الله مدرس عارفي بزرگ و زاهد، مردم دار، برخوردار از حسن تدبير و سلوك و اخلاق نيكو و تأثير گذاري برجسته در ادارۀ امور اجتماع به شمار ميآمد. پدرش ميرزا سيد محمد ازثروتمندان و مدرسان سرشناس حوزۀ علوم اسلامي يزد بوده است. اين عالم فرزانه پس از ۷۲ سال در ابتداي حكومت ناصرالدين شاه به رحمت ايزدي پيوست و پيكر پاك آن مرحوم را بنا به وصيت خودشان به نجف اشرف انتقال داده و در ابتداي قبرستان وادي السلام به خاك سپردند.
۱۳۰۱/۴/۴
چاپ نخستین شمارۀ هفته نامۀ شیرکوه به مدیریّت احمد مدیر که تا ۱۷ / ۸ / ۱۳۲۱ چاپ می شد.
از پایدارترین و پربارترین نشریّات این دوره بود که به رغم توقیفهای چندگانه، طی سه دورۀ انتشار خود از ۱۳۰۱ تا ۱۳۲۱ فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته، نویسندگان توانمندی چون: دکتر محمود افشار یزدی، عبدالحسین آیتی یزدی، علیرضا ریحان و شاعرانی چون: سیّد حسن شکوهی، محمّد حسین ناصر، مدرّس یزدی، مضطرزاده، سیّد علی ادیب رضوی، افصحزاده و تنی چند نامور دیگر با آن همکاری داشته و سالها (به ویژه بین سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۲ و ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۱ ش که هیچ نشریّۀ دیگری در یزد چاپ نمیشد.) تنها محلّ ارائۀ آثار و اشعار شهروندان یزدی بود.
روزنامۀ شیرکوه در شهر یزد به صاحب امتیازی و نگارندگی شیخ احمد مدیر، بنیان و در ذیقعدة ۱۳۴۰ ق منتشر شده است. اسم روزنامۀ شیرکوه به خطّ نستعلیق در وسط مربّعی چاپ و در چهار زاویۀ آن کلمات (رنجبر - کارگر -دهقان - زارع) درج شده است. شیرکوه، روزنامۀ هفتگی بوده و با چاپ سنگی (مطبعۀ شیرکوه یزد) طبع میشده. روزنامۀ شیرکوه در اوایل سال ۱۳۰۶ ش پس از مدّتها تعطیل، مجدّداً پا به دایرة انتشار گذاشته و شمارۀ نخست آنکه مصادف با ششمین سال بنیان روزنامه است در اردیبهشت سال ۱۳۰۶ منتشر گردیده است.
از میان روزنامههایی که در تاریکترین دوران زندگی اجتماعی و سیاسی مردم ایران، در یزد انتشار یافت و از عوامل مهّم گسترش فرهنگ بود، روزنامۀ شیرکوه، به مدیریّت شیخ احمد مدیر، صاحب مطبعة شیرکوه یزد بود.
شیخ احمد، فرزند شیخ محمّد تقی از نوادههای ملاّهادی سبزواری از حکیمان بلند پایۀ ایران در اواخر قرن سیزدهم هجری بود که در یزد چشم به جهان گشوده، پس از گذراندن دوران کوتاه آموزش ابتدایی، گام در راه مدارج عالی تحصیل علوم دینی نهاد و راهی اصفهان گردید. در آن دیار علاوه بر بهره گیری از محضر علمای بزرگ به فنّ و فنون چاپ و چاپخانه آشنا شده، هنگام بازگشت به شهر یزد، زادگاه خویش؛ نخستین اقدام او بنیان چاپخانۀ سنگی با ظرفیّت هفتصد نسخه در روز بود که تا آن موقع در یزد سابقه نداشت، و چون این زمان، مقارن انقلاب مشروطه ایران بود و عموم مردم شهرها، نیروهای خود را در برافکندن و ریشهکن ساختن استبداد و استعمار بسیج کرده بودند، او نیز به نوبۀ خود در ردیف اعضای فعّال و مبلِّغ انجمن سرّی آزادیخواهان یزد درآمده، چاپخانۀ مزبور را که بهترین وسیلۀ تبلیغ بود، با تمام امکانات آن در اختیار آزادیخواهان قرار داد.
در نتیجه، در تمام ایّامی که مبارزۀ مردم ایران برای استقرار عدالتخانه و بنیان مجلس شورا در جریان بود، چاپخانۀ شیرکوه، وسیلۀ مطلوبی برای چاپ شبنامه و نوشتههای اعضای انجمن آزادیخواهان یزد، خاصّه اشعار انقلابی فرّخی یزدی سخنور مشهور بود، تا آنکه ضیغمالدّولۀ قشقایی، حاکم مستبدّ محمّد علی شاه در یزد، به منظور ایجاد ترس و وحشت در میان آزادیخواهان امر کرد دهان فرّخی یزدی را که با کمال جرئت و شهامت از آزادیخواهان دفاع مینمود، با نخ و سوزن دوخته و به زندان افکندند. سایر آزادیخواهان شرح این واقعه را در درون کاغذ بزرگی در چاپخانة شیرکوه به طبع رسانده، انتشار دادند که نشر آن در یزد و طهران، موجب اعتراض گستره شد.
آخرین شمارۀ موجود این نشریّه، شمارۀ ۳۲ سال ۲۰(۱۳۲۱ش) است که در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود

۱۳۶۰/۴/۷
شهادت برادران دکتر سیّد رضا و دکتر سیّد محمّد پاک نژاد در فاجعۀ انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران .
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، حادثۀ بمب گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران است که در ۷ تیر ۱۳۶۰ منجر به کشتهشدن هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب شد.[این انفجار در ساعت ۲۰:۳۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در سالن اجتماعات حزب واقع در سرچشمه تهران در جلسه ای که برای بررسی انتخابات ریاست جمهوری آینده برگزار می شد، رخ داده و منجر به کشته شدن اعضای حزب جمهوری اسلامی که در مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت عضویت داشتند، شد. در این حادثه سید محمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب دکتر سیّد رضا پاک نژاد ، نمایندۀ یزد در مجلس شورای اسلامی از جمله کشته شدگان بودند.


۱۳۴۲/۴/۱۶
درگذشت آیت الله العظمی حاج سیّد یحیی مدرّسی از علمای یزد.
آيت الله العظمي حاج سيد يحيي مدرسی زادۀ يزدی، فرزند سيد علي اصغر در سال ۱۳۲۱ق در يزد به دنيا آمد. وي پس از خواندن دروس مقدماتي ، در حوزۀ علميه يزد كسب فيض نمود. و در سال ۱۳۰۰ش در حالی که جوانی ۲۰ ساله بود به قم آمده و چندين سال در آن حوزۀ تازه بنیان از محضر آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدی ، سيد علی يثربی کاشانی ، سيد محمد حجت کوه کمره ای ، سيد محمد تقی خو انساری و ميرزا محمد همدانی و ديگر علماي آن زمان كسب فيض نمود. وی در سال ۱۳۱۰ ش پس از يك دورۀ ده ساله تحصيلي در قم و تحمل رنج و غربت رهسپار عتبات عاليات و نجف اشرف شد و مجدانه در راه رسيدن به مراحل بالاي اجتهاد تلاش نمود و در اين زمينه موفق به اخذ اجتهاد از سوي حضرات آيات: حائري يزدي و ابوالحسن اصفهاني شد. از حوزۀ درسی اين عالم وارسته و مجتهد فرزانه که در مسجد ملّا کتاب ، تدريس مي نمود شخصيت های بزرگواری پرورش يافته اند.
آيت الله سيد يحيی مدرسی ، دانشمندی برجسته و با گذشت ، فقيهی پارسا و پرهيزگار،آسان گير ، جوانمرد،خنده روو نرم خوی بود. اخلاق کريمه ، حسن معاشرت ، تعبّد ، دين باوری و درک استادان بسيار ، از ويژگيهای زندگی سراسر درس اين عالم برجسته است که هر کدام الگويی زيبا در عرصه های گوناگون زندگی است.
آثار علمي و مکتوبات گرانبهای او در زمينه فقه و اصول تدوين شده است که از آن جمله :
۱-قاعده الاضرار ۲-منجزات مريض ۳-اجتهاد و تقليد ۴-رساله عمليه ( انيس الموحّدين) ۵-حاشيه بر عروه الوثقي ۶-تقريرات درس اصول مرحوم آقاضيا ء الدين عراقی ۷- کتاب زکات و رسالههايي در ابواب گوناگون فقه
۸- حاشيه بر توضيح المسائل ۹- تقريرات درس بيع مرحوم نائينی .
آقا سيد يحيي پس از عمري تلاش علمی ، در شب دوشنبه شانزدهم صفر ۱۳۸۳ق در مسير بازگشت به ايران به ديدار معبود شتافت و پيكرش را با تجليل فراوان در قبرستان شيخان قم به خاك سپردند.

۱۳۷۸/۴/۱۷
درگذشت آیت الله دکتر مهدی حائری یزدی ، متفکّر ، فیلسوف و فقیه بلند مرتبۀ معاصر.
مهدی حائری یزدی (زادهٔ فروردین ۱۳۰۲ در قم ) فقیه و فیلسوف شیعه ایرانی، استاد حوزه علمیه قم، دانشگاه تهران و دانشگاههای کانادا و آمریکا، نمایندۀ آیت الله بروجردی در آمریکا و نخستین سفیر ایران در آمریکا پس از انقلاب ۱۳۵۷ ش بود که در دوران وزارت خارجۀ کریم سنجابی و با نظر استاد و دوستش امام خمینی به این مقام منصوب شد.
حائری یزدی، علوم حوزوی را نزد آیات عظام امام خمینی، احمد خوانساری، میرزا مهدی آشتیانی، سید حسین طباطبایی بروجردی و سید محمد حجت کوه کمری فرا گرفت و پس از اخذ درجۀ اجتهاد به عنوان نمایندۀ آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی به آمریکا سفر کرد. او نخستین شخصی بود که اجتهاد مطلق را از آیت الله بروجردی دریافت میکرد. در آمریکا و کانادا هم به آموختن فلسفۀ غرب پرداخت و موفق به گرفتن درجۀ دکترا در رشتۀ فلسفۀ تحلیلی با عنوان دکترای «علم حضوری، اصول معرفتشناسی در فلسفهٔ اسلامی» از دانشگاه تورنتو شد.
او فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزۀ علمیه قم) و برادر مرتضی حائری یزدی دیگر فقیه نامدار شیعهاست. برادرزاده او (دختر مرتضی حائری) همسر آقا مصطفی خمینی پسر امام خمینی بود و او از این طریق با خانوادۀ امام خمینی خویشاوندی داشت.همچنین امام خمینی سالها در حوزۀ علمیۀ قم شاگرد شیخ عبدالکریم حائری بود؛ و مهدی حائری نیز فلسفۀ اسلامی را از امام خمینی میآموخت. علاوه بر این آن دو بیش از بیست سال در قم روابط دوستانه بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند.
حائری در سال ۱۳۳۲ ش در انتخابات هفدهمین دورۀ مجلس شورای ملی، نامزد نمایندگی شهر یزد شد و در ائتلاف با دکتر حسن مرشد و سید علی اکبر موسوی زاده قرار گرفت که با شکست ائتلاف شان به مجلس راه نیافت.وی پس از تحصیل در حوزۀ علمیه قم و اخذ درجۀ اجتهاد در دهۀ ۱۳۳۰ ش به آمریکا رفت و انجمن اسلامی دانشجویان کانادا و آمریکا را بنیان کرد که صادق قطب زاده، مصطفی چمران و پس از مدتی ابراهیم یزدی وارد آن شدند.

۱۳۷۲/۴/۱۹
درگذشت استاندار محبوب و مردمی یزد مرحوم علی حمیدیا.
او اصالتاً شهرضائی ولی در یزد بزرگ شده بود. بسیار دقیق و از لحاظ اخلاقی و مالی سالم بود. معاون سیاسیاش، صحرایی اردكانی بود. در زمان او، طرح انتقال آب، پیشرفت خوبی كرد. آقای صدوقی خیلی تلاش كرد كه او را به جای دیگری منتقل نكنند. دوران او چهار ساله بود. در این دوران مهندس غلامعلی سفید، معاون برنامهریزی شد. در زمان حمیدیا هاشمی رفسنجانی پنج روز از یزد بازدید كرد. حمیدیا تا نیمۀ شب كار میكرد. اكثر افراد را خوب میشناخت و جدی بود. او نخستین استانداری بود كه در ساختمان جدید مستقر شد. در سال ۱۳۷۲ش، حمدیا در حالی كه قصد داشت همراه با امراللهی به سفر خارج از كشور برود، پس از بازدید خانواد كه در اراك ساكن بودند، در جادۀ اراك ـ قم تصادف كرد و درگذشت. مردم یزد در تشییع جنازل او صحنههای باشكوهی آفریدند.

۱۳۲۹/۴/۲۵
چاپ نخستین شمارۀ هفته نامۀ ملک، پرسابقه ترین نشریّۀ یزد به مدیریّت اکبر ملک
این نشریه از پرسابقه ترین نشریات یزد است که نخست به صاحب امتیازی اکبر ملک چاپ می شد. در سال های حکومت مصدق از طرفداران نهضت ملی او بود. در اردی بهشت سال ۱۳۹۰ پس از درگذشت اکبر ملک ، امتیاز نشریه به نام ملک فاروق ملک فرزند وی شد و دیگر برادرش ملک مسعود ملک، سردبیر آن شد. اکنون هفته نامۀ ملک با موضوع: فرهنگي، اجتماعي، هفتادمین سال فعالیت خود را پشت سر می گذارد. محل نخست آن در سرای شیرازی واقع در خیابان قیام و اکنون در کوچۀ دکتر مرتاض است.

۱۳۳۴/۴/۳۱
درگذشت سیّد علی اکبر موسوی زادۀ یزدی ، سیاستمدار ، روزنامه نگار و سردبیر روزنامه های طوفان ، قیام و پیکار .
موسوی زاده در سال ۱۲۷۱ ش در یزد به دنیا آمد. دروس مقدماتی حوزۀ را در یزد گذراند و پس از آن در اصفهان به فراگیری فقه و اصول و منطق پرداخت. با ورود به تهران وارد محافل سیاسی شد و فعالیت خود را آغاز کرد. سال ۱۳۰۱ش به همراهی فرخی یزدی روزنامۀ طوفان را بنیان کرد. فرخی صاحب امتیاز روزنامه بود و موسوی زاده مدیر مسئولی و سردبیری را بر عهده داشت. پس از انتشار چند شماره از طوفان از انتشار روزنامه جلوگیری کردند. موسوی زاده از وزارت معارف، امتیاز روزنامۀ پیکار را گرفت و آن را به جای طوفان منتشر کرد. لحن بسیار شدید پیکار موجب توقیف گردید و موسوی زاده امتیاز روزنامۀ قیام را گرفته و به اتفاق فرخی به انتقادات خود ادامه دادند. در شمارهٔ سوم روزنامهٔ قیام، موسوی، احمدشاه را زیر سؤال برده و او را مسؤول بدبختی های مملکت دانسته بود. احمدشاه به مناسبت انتشار چنین مقاله ای از موسوی زاده به عدلیه شکایت کرد و یکی از شعب استیناف محاکمه را انجام داد و در نتیجه موسوی زاده محکوم به تبعید به یزد شد.
با به روی کار آمدن علی اکبر داور به عنوان وزیر عدلیه و ایجاد تحول در وزارت دادگستری ایران به خدمت قضایی مشغول شد. در سال ۱۳۲۰ ش پس از بنیان حزب دمکرات ایران توسط احمد قوام به معاونت رهبر کل حزب رسید. پس از آن مدتی سمت وزارت دادگستری را در کابینه قوام بر عهده داشت وی در سال ۱۳۲۰ش رئیس دادگاه محاکمۀ رؤسای شهربانی ایران شد. و پس از برکناری دوره ای استاندار تهران بود. در سال ۱۳۲۶ ش سمت وزیر مشاوری را در کابینه قوام بر عهده گرفت. با کنار رفتن قوام از سیاست و ضعف تشکیلات حزب دمکرات ایران موسوی زاده نیز از دخالت در امور سیاسی برکنار ماند. او که سال ها مقیم تهران بود در اواخر عمر برای استراحت به شهر زادگاه خود بازگشت و پس از دو ماه بر اثر حملۀ قلبی درگذشت.


۱۳۴۸/۵/۴
تبدیل یزد به فرمانداری کلّ متشکّل از چهار شهرستان و ده بخش.
استان یزد یکی از استانهای ایران به مرکزیت شهر یزد است. جمعیت استان یزد طبق آخرین سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۱،۱۳۸،۵۳۳ نفر (۳۴۰،۶۵۷ خانوار) نفر بوده است.
در نخستین قانون تقسیمات کشوری، ولایت یزد یکی از ۱۲ ولایت ایران بود. در دومین قانون تقسیمات کشوری مصوب سال ۱۳۱۶ش، شهرستان یزد و اصفهان استان دهم را تشکیل میدادند. در سال ۱۳۴۸ش یزد از استان اصفهان جدا و به فرمانداری کل تبدیل گردید. این استان تا سال ۱۳۵۲ش یکی از شهرستانهای استان دهم محسوب میگردید که در سال ۱۳۵۲ ش با مصوبۀ هیئت وزیران به استان ارتقاء پیدا کرد. یزد در مرکز ایران قرار گرفته و از پیرامون با استانهای اصفهان، خراسان جنوبی، کرمان و فارس همسایه است. این استان در حدود ۷۴۴۹۳ کیلومتر مربع وسعت داشته و به تنهایی چهار و نیم درصد از کل مساحت ایران را در بر میگیرد. در فصول بهار و تابستان، آب و هوای بیشتر مناطق استان، گرم و خشک و در فصول زمستان و پاییز سرد و نسبتاً مرطوب است. یزد دومین شهر ایران پس از بم است که در یونسکو به ثبت جهانی رسیدهاست.
مردمان یزد با مردمان استانهای دیگر خویشاوندی دارند. از گذشته های دور روابط تجاری و فامیلی قدرتمند با شهرهای انار و رفسنجان به دلیل تجارت پسته، با شهرهای طبس و تربت حیدریه به دلیل بودن بر سر راه یزد - مشهد و با شهرهای آباده ، شهر بابک ، نیریز ، اقلید ، بوانات و جندق و شهرستان خور و بیابانک به دلیل خرید و فروش محصولات کشاورزی و مرکزیت داشتن اداری، آموزشی و سیاسی یزد در مرکز ایران وجود دارد.
استان یزد درسال ۱۳۵۲ش از استان اصفهان جدا شد. استان یزد دارای ۱۰ شهرستان، ۲۱ بخش ، ۴۵ دهستان و ۲۱ شهر است: ابرکوه، اردکان ، اشکذر، بافق ، بهاباد، تفت، خاتم، مهریز، میبد و یزد.

۱۳۴۲/۵/۸
درگذشت روحانی ادیب و شاعر آیت الله حاج شیخ محمود فرساد، رئیس انجمن ادبی یزد.
آیت الله حاج شیخ محمود فرساد (۱۳۰۹ -۱۳۸۳ق) پدر او ، حاج شیخ علیاصغر مجدالعلماء اردکانی ، صاحب کتاب «هدیه المهدویهٔ یا "هدایهه المهدویهٔ» ، از علماءِ بزرگ اردکان و استاد علوم مقدماتی آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی بود. شیخ محمود فرساد در صحرای عدن در راه مکه به دنیا آمد. او قسمتی از علوم مقدماتی را در یزد آموخت. در پانزده سالگی به اصفهان رفت ، و از محضر شیخ علی مدرس یزدی اصفهانی استفاده نمود. فقه و اصول را در محضر شیخ عبدالکریم گزی و حاج سید محمدصادق اصفهانی فرا گرفت. سپس به نجف رفت و تحصیلات خود را کامل کرد و به درجۀ اجتهاد نائل و صاحب اجازه گردید. وی پس از مراجعت به ایران در یزد ساکن شد. پس از دو سال در ۱۳۴۰ ق به قم رفت. و از محضر حاج شیخ عبدالکریم حایری نیز بهرهمند گردید و در ضمن به تدریس پرداخت ، و از مدرسین طراز نخست گردید. بسیاری از فضلا از محضر او بهره بردند. امام خمینی نیز «شرح لمعه» و «قوانین» را در نزد او فرا گرفت. وی پس از دو سال توقف در قم به یزد بازگشت و تا پایان عمر آنجا ماند. سید علیرضا ریحان یزدی ، صاحب «آینۀ دانشوران» ، از شاگردان او است که در یزد منطق را از او آموخته است. آیتالله شیخ محمود فرساد در خط و انشاء و شاعری توانا بود ، و سالها انجمن ادبی یزد تحت ریاست او در منزل وی تشکیل میشد ، و شعراء و ادباء یزد و سایر شهرها از محضر او بهرهمند میشدند.


۱۳۷۳/۵/۲۶
درگذشت فیلسوف و جامعه شناس معاصر دکتر سیّد احمد فردید ( مهینی ) در تهران.
سید احمد فردید با نام اولیه «سید احمد مهینی یزدی» در سال ۱۲۸۹ ش در یزد زاده شد. دروس مقدماتی و زبان فرانسه را در یزد خواند. در ۱۳۰۵ ش به تهران رفت. در مدرسۀ سلطانی به تحصیل ادامه داد و سال ۱۳۰۷ ش از دارالفنون دیپلم گرفت و سال ۱۳۱۴ ش از دانشسرای عالی تربیت معلم لیسانس علوم تربیتی گرفت.
او مدتی درس طلبگی خواند و با فلسفۀ اسلامی آشنا شد. اندکی بعد در دانشسرا در رشتۀ ادبی مدرک لیسانس دریافت نمود و ضمن اشتغال به تدریس، زبانهای پهلوی و آلمانی را نیز آموخت.
او بعد از جنگ دوم جهانی به فرانسه و آلمان رفت تا به تحصیل فلسفهٔ معاصر اروپایی به ویژه اگزیستانسیالیسم و فلسفهٔ مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی بپردازد؛ ولی پس از سالها اقامت در اروپا موفق به اخذ هیچ درجۀ تحصیلی نشد.
هرچند فردید دروس حوزوی نخوانده بود، بسیاری از کتابهای معارف اسلامی و علم اصول را میشناخت و از آنها یاد میکرد. وی در زمینهٔ ریشه یابی لغات نیز مطالعات زیادی داشتهاست، هرچند نظرات او با نظر زبانشناسان مطابقت نداشت.
او پس از بازگشت به ایران، برای تدریس به دانشگاه تهران دعوت شد. او در دانشگاه (به دلیل نداشتن دکترا) امکان استادی نیافت. بلکه پروندۀ وی با اعمال نفوذ احسان نراقی در هیئت امنای دانشگاه مطرح شد و به درجۀ معلمی اکتفا نمود، هرچند پس از انتصاب فضلالله رضا به ریاست دانشگاه تهران و سرپرستی سید حسین نصر به دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، مدرک دکترای او تأیید و به رتبهٔ استادی ارتقا یافت.
فردید در دههٔ پنجاه و شصت در دانشگاه تهران به طرح اندیشهٔ هایدگر در درس گفتارهای خود در رشتهٔ فلسفهٔ دانشگاه تهران پرداخت و تا آن زمان کسی با اندیشههای او در ایران چندان آشنایی نداشت. فردید شیفته هایدگر بود . اصطلاح «غربزدگی» را فردید متعلق به خود میداند. وی از متفکران معاصر ایرانی بود.

۱۳۷۰/۵/۲۸
درگذشت استاد پریبرز نسیمی، نویسنده و محقّق زرتشتی و از مدیران موفّق آموزشگاه های یزد.
پریبرز نسیمی، فرزند رستم بهرام در سال ۱۲۹۵ش در یزد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان خسروی گذراند. وی تحصیلات متوسّطه را در دبیرستان کیخسروی به پایان رساند.
پس از برگشت از خدمت، به تدریس زبان و ادبیّات فارسی در همان دبیرستان مشغول شد. چندی نگذشت که به معاونت دبیرستان کیخسروی برگزیده شد و سرپرستی دبستانهای دیههای زرتشتینشین یزد همچون: اله آباد، اهرستان، تفت، چم، خرّمشاه، خیرآباد، رحمتآباد، شریفآباد، قاسمآباد، کوچه بیوک،مبارکه، مریمآباد و نصرتآباد نیز برعهدۀ وی قرار گرفت .مدیریّت دبیرستان کیخسروی که آن هنگام از بزرگ ترین و گسترده ترین دبیرستانهای یزد بوده و با شایستگی تا هفت سال در این کار مهم خدمت میکرد.
چند سالی هم مدیریت دبستان دینیاری را داشت. در سال ۱۳۱۴ ش به همّت وی و جمشید بندریانزاده، سالنامۀ دبیرستان کیخسروی منتشر شد و در گردآوری و چاپ سالنامۀ دبیرستان مارکار نیز او سهمی داشت. همچنین ریاست سازمان جوانان زرتشتی یزد را چند سال برعهده داشت و حاصل این سالها، چاپ و نشر مجلّۀ پندارها بود که در آن هنگام یکی از بهترین مجلات کشور حساب میشد و در سال های ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ ش چاپ شد.
در بسیاری از نشریات همچون: هوخت ، فروهر ، پشوتن ، پندارها و مجلّۀ ارمغان آثارش به چاپ رسیده است. بیشترین نوشتههای وی همین طور که اشاره شد، در زمینۀ فرهنگ و زندگی نامۀ فرزانگان زرتشتی و مؤسّسات و بناهای زرتشتی یزد بود. در زمینۀ داستانهای شاهنامه هم در شمارههای گوناگون فروهر، مقالاتی از وی چاپ شده است.
نسیمی سرانجام پس از ۷۵ سال زندگانی که همیشه آن سه گفتار زرتشت: «گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک» را آویزۀ گوشش قرار میداد، در ۲۸ مرداد ۱۳۷۰ش از این دنیا رخت بربست.

۱۳۷۴/۵/۳۱
درگذشت استاد دکتر محمّد علی قینی، ریاضی دان برجستۀ کشور .
دکتر محمّدعلی قینی از ریاضیدانان برجستۀ کشور بود که در سال ۱۳۰۰ ش در شهر یزد به دنیا آمد. وی از اعقاب استاد حسن حدّاد بود، او تحصیلات ابتدایی را در یزد گذراند و در سال ۱۳۱۷ ش با احراز رتبۀ نخست در کلّ کشور، موفق به دریافت نشان علمی درجۀ یک و اخذ دیپلم شد و به استخدام ادارۀ عدلیه (دادگستری) درآمد. او ضمن کارهای اداری، به تدریس ریاضیات هم مشغول بود و در سال ۱۳۳۰ش با کسب مقام نخست کنکور، وارد دانشگاه شد و در سال ۱۳۳۳ش بهعنوان شاگرد اوّل،کارشناسی ریاضی را دریافت کرد و بعد از بازگشت به یزد به شغل دبیری پرداخت.
قینی در سال ۱۳۳۵ش با بورس دانشگاه تهران به بلژیک عزیمت کرد، کارشناسی ارشد آمار و دکترای مکانیک را با درجۀ ممتاز از دانشگاه دولتی بروکسل دریافت کرد و پس از بازگشت، در سال ۱۳۳۸ش در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۴۵ ش به مقام استادی نائل شد. وی ضمن تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، دبیر انجمن ریاضی ایران هم بود، نیز دو دوره مدیر گروه ریاضی دانشگاه تهران ، عضو شورای انتشارات دانشگاه تهران، عضو شورای آموزشی دانشگاه تهران ، سرپرست دانشجویان دانشگاه علوم و سالیان متمادی طرّاح سؤالات کنکور بود تا اینکه در سال ۱۳۵۸ ش بازنشسته شد.
دکتر قینی پیش و پس از بازنشستگی تا خرداد ۱۳۷۰ ش با دانشگاه های: شهید بهشتی، صنعتی امیرکبیر، فردوسی مشهد، دانشکدۀ افسری و ستاد انقلاب فرهنگی همکاری داشت. تألیف و ترجمههای زیادی در زمینههای آمار و ریاضی از او برجای مانده که مقداری از آنها چاپ شده است. سرانجام این ریاضیدان برجسته در ۳۱ مرداد ۱۳۷۴ دعوت حق را لبیک گفت.

۱۳۷۴/۵/۳۱
افتتاح صنایع متالوژی یزد.
این مجموعه با نام شرکت صنايع متالورژي يزد در تاریخ ۱۴/۰۱/۱۳۸۶ به بهره برداری رسیده و فعال است. فعالیت تولیدی این شرکت در محل کارخانه واقع در استان يزد ، شهرستان يزد ، شهر شهرك صنعتي يزد ، روبروي صنايع لاستيك است. تولید و فعالیت در گروه کالایی ساخت فلزات اساسي قيمتي و فلزات غيرآهني، شمش برنجاسلب و تختال برنجي ، شمش برنج به ظرفیت ۲۴۰۰۰ تن ، ورق برنجي به ظرفیت ۲۴۰۰۰ تن و نیز مونتاژ پمپ هاي هيدروليك پمپ تراكتور ، پمپ هاي هيدروليك بجزپمپ آب به ظرفیت ۴۲۰۰۰ دستگاه است.

۱۳۰۸/۶/۱
چاپ نخستین شمارۀ ماهنامۀ نمکدان به مدیریّت عبدالحسین آیتی یزدی.
آیتی به سال ۱۳۴۸ ق، در تهران مقیم شد و به خدمت وزارت معارف درآمد و به تدریس در دورۀ متوسطه پرداخت.آیتی در دبیرستانهای سلطانیه، علمیه، رازی، کمالیّه و دارالفنون، نزدیک به ده سال به تدریس اشتغال داشت. در این روزگار به تحقیقات ادبی نیز روی آورد و مجلۀ ادبی - انتقادی «نمکدان» را بنیان نهاد. این نشریه، از شهریور۱۳۰۸ ش تا آذر ۱۳۲۱ ش، بهطور نامنظم، منتشر میشد و مقالات علمی و ادبی و انتقادی آن که برخی به فارسی سره نیز نوشته میشد؛ نمونه و سرمشقی برای مجلات دیگر بود.
این مجله در نوع خود، بدیع و نسبت به روزگار خود، روزآمد است و نویسنده، اغلب با نثری فصیح و شعری بلیغ، موضوعات مطمح نظر خود را که جامعه با آن رویاروست باز مینماید و نظیر غالب طنزنویسان موفق، مطایبه و هزل و جد را به هم میآمیزد و خواننده را به تاملی توأم با تفکر وامیدارد.
بدین ترتیب امتیاز این نشریه از طرف وزارت معارف تحت شماره ۶۶۲ به ثبت رسید و درسرلوحۀ آن؛ در هر خانه تأکید شد و ۱۲ خانه به تأیید حضرت یزدان در ۱۲ ماه. این مجله از همان آغاز به قطع جیبی منتشر شد.
نخستین خانۀ نمکدان، در شهریور ۱۳۰۸ منتشر شد و در مجموع تا بهمن ماه ۱۳۱۴؛ ادامه داشت؛ ولی در این مدّت توانست چهار دوره از نمکدان را منتشر کند؛ به صورتی که سال دوم این نشریه با وقفه تقریبا هفت ساله در مهرماه ۱۳۱۱ انتشار یافت. و پس از شهریور۱۳۲۰ و رفع توقیف، کلاًّ به یزد منتقل و نخستین شماره نیز به تاریخ ۳۰/۸/۱۳۲۰ در یزد چاپ شد.


۱۳۰۰/۶/۲
آغاز چاپ نخستین شمارۀ روزنامۀ انقلابی و مردمی طوفان به همّت فرّخی یزدی.
روزنامۀ طوفان روزنامه یومیهای بود که توسط محمد فرخی یزدی منتشر میشد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شدهاست.
گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه گردیدهاست. در مواقعی که روزنامۀ طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون «پیکار»، «قیام»، «طلیعه»، «آئینه افکار» و «ستاره شرق» مقالات و اشعار خود را منتشر مینمود. طوفان عنوان روزنامه داشته و در سال نخست، هفتهای دو روز (جمعه و دوشنبه)، و در سالهای بعد سه نوبت در هفته (دوشنبه و چهارشنبه و جمعه) منتشر می شده است. این روزنامه تا سال سوم چندینبار توقیف شد، ولی فرخی به این زورگوییها اعتنایی نداشته، افکار خود را در روزنامههای دیگر مانند: ستاره شرق، قیام، پیکار و… منتشر میکرد. طوفان در سال هشتم خود به مجله تبدیل شد، اما این بار هم یکسال بیشتر دوام نکرد. تنها دورۀ کامل موجود طوفان در اختیار خانواده سیدابوالحسن حائریزاده یزدی (نماینده مجلس شورای ملی) بود که او نیز به حسین مکی داده بود.
علاوه بر فرخی یزدی، نویسندگانی همچون احمد کسروی و ملکالشعرا بهار و حبیب یغمایی نیز در این روزنامه مطلب مینوشتهاند.


۱۳۴۸/۶/۸
درگذشت سیّد ضیاءالدّین طباطبایی یزدی سیاستمدار و کارگزار کودتای سیاه ۱۲۹۹ ش.
سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی (متولد ۱۲۶۸ در شیراز ) سیاستمدار ایرانی و نخست وزیر ایران در زمان احمدشاه قاجار، آخرین شاه دودمان قاجار بود. در کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی همراه با رضا پهلوی شرکت داشت و رئیسالوزرای ایران شد و تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ در این مقام بود.
سید ضیاء طباطبایی یزدی. پدرش سید علی آقا یزدی از خطبای مشهور عهد مظفری است که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه به حوزهٔ علمیهٔ نجف رفت. وی در پی درخواست مظفرالدین میرزای ولیعهد از میرزای شیرازی به منظور اعزام یکی از روحانیون حوزه برای زعامت دینی هموطنان به ایران بازگشت. سید علی آقا در زمان مشروطه تنها در چارچوب اقدامات مظفری با مشروطه خواهان موافق بود؛ اما بعدها در صف مخالفان مشروطه طلبان و همرزم شیخ فضلالله نوری قرار گرفت و حتی در دوران استبداد صغیر به ساری نیز تبعید شد. مادرش نیز دختری شیرازی بود که پدرش در سفری به شیراز با وی ازدواج کرد و سید ضیاء نیز نخستین فرزند وی بود.
سید ضیاء در پانزدهسالگی، همزمان با مشروطهخواهیِ مردم شیراز، فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هرچند یک بار به دلیل توقیف، به بنیان روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در ۱۷سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ نشریات اسلام و کمی بعد ندای اسلام را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر میدید، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد.
سید ضیاء در ۱۳۳۵ ش مدتی زندانی شد و از آن پس از سیاست دوری کرد و در آبادی سعادت آباد در شمال غربی تهران به کشاورزی و دامداری مشغول بود. سیدضیاء در سال هایی که خانه نشین شده بود و به قول خودش از سیاست کنارهگیری کرده بود، سفرهای زیادی به کشورهای اروپایی و به عربستان سعودی داشت. پیکر سیدضیاء در مقبرۀ ناصرالدین شاه قاجار در شهر ری به خاک سپرده شد.


۱۳۷۶/۶/۹
درگذشت استاد دکتر محمّد کریم پیرنیا ، بنیانگذار معماری نوین ایران.
محمدکریم پیرنیا، زاده ۲۵ شهریور سال ۱۲۹۹ ش در شهر یزد. وی دوران دبستان را در «مدرسۀ اسلام» گذراند و بعد از بنیان مدرسۀ دولتی، در «مدرسۀ نمرۀ دو» ادامه تحصیل داد. وی پس از طی دوره علمی در «دبیرستان ایرانشهر» یزد برای ادامۀ تحصیل به تهران آمد. او با وجود آنکه در زمینۀ ادبیات تحصیل میکرد و با تخلص پروین شعر می سرود، در این زمینه موفقیتهایی نیز کسب کرده بود، ادبیات را رها کرده و در کنکور نخستین دورۀ دانشکده هنرهای زیبا، به دلیل علاقهای که به هنر و معماری داشت شرکت کرد و پذیرفته شد. عدم توجه چندان به معماری ایرانی و تأکید بیشتر بر معماری غربی و آثار اروپایی در دانشگاههای آن زمان، سرانجام پیرنیا را بر آن داشت که تحصیلات خود را دانشکده هنرهای زیبا ناتمام رها کند و به بررسیها و تحقیقات فردی خویش متکی شود و تلاش کرد با بررسی بناها و گفتگو با معماران و استادکاران قدیمی برخی از ویژگیها و اصول معماری ایرانی را مورد شناسایی قرار دهد و به تدریج حاصل تحقیقات خود را در طی مقالاتی که تدوین نمود، در اختیار عموم قرار داد.
پیرنیا افزون بر معماری، در ادبیات، خوشنویسی، نقاشی و موسیقی نیز دستی داشت، بر زبانهای عربی و عبری مسلط بود، زبان پهلوی را به خوبی میدانست و با خط میخی نیز آشنا بود.
محمدکریم پیرنیا مدتها از سال ۱۳۴۴ ش تا مدتی پیش از انقلاب به عنوان معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینۀ ترمیم، تعمیر و احیاء بناها و آثار باستانی فعالیت می کرد و مدتی نیز در دانشکدۀ هنرهای زیبا و دانشگاه شهید بهشتی به تدریس معماری ایرانی اشتغال داشت.
محمدکریم پیرنیا کتاب ها و مقالات بسیار در بارۀ سبکشناسی و معماری اصیل و سنتی ایرانی تألیف کردهاست و بدین دلیل او را «پدر معماری سنتی ایران» میدانند. او به ویژه تحقیقات پردامنهای بر روی تاق در معماری ایرانی و انواع و سبکهای آن انجام داده بود.
پیرنیا در ۹ شهریور ماه ۱۳۷۶ در گذشت. مزار او بنا به در خواست وی در «خانۀ رسولیان» یزد که در حال حاضر دانشکدۀ هنر و معماری یزد در این مکان قرار دارد، واقع است.

۱۳۵۳/۶/۲۸
آغاز به کار شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق.
شهر بافق در ۱۱۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد قرار دارد. این شهرستان دارای منابع زیرزمین ارزشمندی است که مهم ترین آن سنگ آهن است. سنگ آهن چغارت، به عنوان مهمترین منبع معدنی شهرستان بافق، در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی این شهر قرار گرفته است. بلوک معدنی بافق، با ذخیرۀ بیش از یک سوم سنگ آهن کشور، به عنوان مهمترین منطقۀ آهن دار ایران شناخته می شود. عملیات اکتشافی منطقۀ بافق، از سال ۱۳۴۰ش آغاز گردید و تا کنون بیش از ۴۰ آنومالی آهن دار با ذخیرۀ نزدیک ۷/۱ میلیارد تن شناسایی شده است. از سال ۱۳۵۲ ش حوزۀ بافق که زیر نظر ذوب آهن اداره می شد، به شرکت سنگ آهن مرکزی ایران تبدیل شد. این شرکت از آغاز تا کنون، سنگ آهن مورد نیاز کارخانه ذوب آهن اصفهان را تأمین نموده و از سال ۱۳۸۰ ش به جمع صادرکنندگان سنگ آهن پیوسته است. این شرکت هم اکنون بزرگ ترین تولید کننده سنگ آهن دانه بندی کشور است.
محصول تولیدی چغارت، به چهار دسته تقسیم میشود: سنگآهن دانهبندی، که این محصـول به دو نوع ریـزدانه و درشتدانه دستهبندی میگردد. کنسانترۀ سنگآهن، آگلومره و گندله. سنگ های ارسالی به کارخانه در سه مرحله به وسیلۀ سنگ شکن ها خرد و در انبارها انباشت می شوند. سنگ آهن پرفسفر و کم عیار، در کارخانۀ فرآوری پرعیار و به واحدهای فولاد سازی ارسال می گردد.
کارخانۀ خردایش و دانهبندی چغارت، از سال ۱۳۵۰ ش با هدف تولید سنگآهن دانهبندی و برای کارخانۀ ذوبآهن اصفهان مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. عملیات اجرایی کارخانۀ فرآوری شرکت، با ظرفیت تولید سالیانه سه و دو دهم میلیون تن کنسانترۀ آهن از سال ۱۳۷۰ ش به طور رسمی آغاز گردید. کارخانۀ آگلومراسیون نیز با ظرفیت ۸۰۰ هزار تن در سال، احداث گردیده است.
شرکت سنگ آهن مرکزی ایران از آغاز شروع به کار، علاوه بر تولید محصولات خود به مسئولیت اجتماعی نیز توجه نموده و توانسته است تا کنون طرح های بیشماری را احداث نماید. ساخت شهرک و امور رفاهی کارکنان، احداث جاده های متعدد، ساخت بیمارستان، اورژانس، مدرسه و کمک های بی شمار به مراکز گوناگون شهرستان بافق از جمله فعالیت های این شرکت بوده است. علاوه بر آنکه در چند سال اخیر توجه به فرهنگ و نیازهای اجتماعی کارمند و کارگر و مردم، بیش از پیش اهمیت داده شده است. در ادامۀ فعالیت های عام المنفعه شرکت سنگ آهن مرکزی ایران، طرح های مهمی مانند گندله سازی ۵ میلیون تنی سه چاهون، فاضلاب شهری و تصفیه خانۀ آن همچنین مجموعه ورزشی کارگران شهرستان بافق در بهمن ۱۳۹۹ بهره برداری رسید.

۱۳۷۵/۶/۳۱
برگزاری نشست علمی راهبردهای توسعه صنعت گردشگری در یزد.
صنعت توريسم داراي آثار اقتصادي و اجتماعي قابل ملاحظه اي است. ايجاد اشتغال و دستيابي به درآمد ارزي پايدار و مناسب و همچنين شناخت متقابل فرهنگي در راستاي صلح و وفاق بين المللي از آثار اقتصادي و اجتماعي اين صنعت است. شهرستان يزد به دليل برخورداري از معماري خشت و گل، طاقهاي ضربي ، بادگيرها، سراچه ها مساجد و صدها آثار تاريخي ديگر مورد توجه گردشگران خارجي است. نتايج تحقيقات نشان مي دهد که گرشگران خارجي به جنبه هاي فرهنگي گردشگري تاکيد دارند.
استان يزد با توجه به جاذبههاي غني طبيعي، تاريخي و بيادماندني، مذهبي فرهنگي و نيز موقعيت خوب جغرافيائي ميتواند باعث جذب و جلب توجه جهانگردان و ايرانگردان بسياري چه از خارج و چه از داخل باشد.
بخصوص داشتن تنوع آب و هوایي ( کويري – ييلاقي) ، داشتن کويرها و بيابانهاي منحصر به فرد، کثرت و پراکندگي آثار تاريخي و بيادماندني، شيوههاي زيستي بومي کهن و فرهنگ غني، اماکن مذهبي زيارتي(اسلامي و زيارتگاههاي اقليتهاي مذهبي) وجود جاذبههاي متنوع طبيعي ايران را به کانونهاي توريستي و مناطق گردشگردي جالب توجه بينالمللي تبديل کرده است.
استان يزد و بويژه شهر يزد بخاطر دارا بودن و برخوردار بودن از ارزشهاي تاريخي، سنتي، معماري کويري همراه با ابنيههاي مستحکم از قرن پنجم هجري به بعد و بافت قديمي شهر بعنوان يک شهر نمونه از الگويي از معماري سنتي و خشت خام و معماري گليم همراه با کوچههاي پيچ در پيچ و ديوارهاي بلند، طاقهاي ضربي و ساباط و بادگيرهاي رفيع و ... جايگاه ويژهاي جهت جذب و جلب توريسم داخلي و خارجي دارد و ميتواند از ديدگاه توريستي مورد توجه جهانگردان داخلي و خارجي واقع شود. هدف از تحقيق و بررسي وضع موجود و شناخت توانها و ظرفیت هاي گردشگری اعم از طبيعي، تاريخي، فرهنگي مذهبي، اقتصادي و توجه و شناخت مشکلات و تنگناهاي استان به عنوان يک منطقه مستعد از نظر گردشگری اعم از گردشگر گذري و يا گردشگر اقامتي و .. است .

۱۳۱۶/۷/۱
گشایش دبیرستان ماندگار ایرانشهر.
دبیرستان ایرانشهر مربوط به دورۀ پهلوی است . سازمان میراث فرهنگی ایران این اثر را در تاریخ ۴ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۴۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رساندهاست. دبیرستان در خیابان شهید رجایی (خیابان ایرانشهر) قرار دارد.
دبیرستان ایرانشهر یزد نخستین دبیرستانی است که در یزد بنیان شد.
این دبیرستان در سال تحصیلی ۱۳۰۶–۱۳۰۷ شروع به کار کرد. در ابتدا به دلیل نداشتن بنای مستقل کلاسهای آن در دبستان دولتی شمارۀ یک یزد برگزار میشد. در سال تحصیلی ۱۳۱۱–۱۳۱۲ش دبیرستان مستقل شد و ادارآ آن به سید مهدی استوار مدیر دبستان دولتی شمارل دو واگذار شد و به نام مدرسۀ دولتی شماره یک نامیده شد.
در سال ۱۳۰۷ ش زمینی به مساحت نزدیک به ۱۸٬۰۰۰ متر مربع و زیربنای ۶٬۰۰۰ متر مربع برای این دبیرستان در نظر گرفته شد. این زمین بخشی از ملک کاروانسرای نوّابی بود که مالک آن، آقا محمد حسین نوّاب به ادارۀ فرهنگ وقت برای ساخت دبیرستان اهدا کرد. عملیات ساختمانی در ۱۵ فروردین ۱۳۰۵ ش آغاز گردید . نخستین سنگ بنای این ساختمان با حضور علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ و معارف وقت بنا نهاده شد و در آبان ماه ۱۳۱۰ ش تمام کارهای ساختمان به پایان رسید. عملیات ساختمانی آن در ۱۳۱۳ ش پایان یافت. در فروردین آن سال علیاصغر حکمت دبیرستان را افتتاح کرد و به نام ایرانشهر نامگذاری شد.
سرپرستی دبیرستان تا آذر ماه ۱۳۱۴ ش با رئیس فرهنگ وقت بود و تا هشت سال رئیس مستقلی نداشت. از آذر ماه ۱۳۱۴ ش احمد طاهری به سمت رئیس دبیرستان منصوب و از تهران به یزد اعزام شد. هم اکنون مدیریت دبیرستان بر عهدهٔ اکبر خداداد است.

۱/۷/۱۳۵۴
گشایش مرکز تربیّت معلّم فنّی و حرفه ای.
دانشکده فنی و حرفه ای شهید صدوقی یزد در سال ۱۳۵۲ش با نام انستیتو تکنولوژی به عنوان نخستین مرکز آموزش عالی در استان یزد با دو رشتۀ مکانیک و برق شروع به کار نمود. در سال ۱۳۵۴ ش به منظور تربیت کادر آموزشی مورد نیاز هنرستان ها، مرکز تربیت معلم فنی با ۳۲ دانشجو در رشتۀ راه و ساختمان به این مرکز ملحق شد و در سال ۱۳۵۶ ش رشتۀ صنایع اتومبیل، برق، حرفه وفن و خدمات به آن افزوده گردید.
در سال ۱۳۵۸ ش انستیتو تکنولوژی به محل کنونی آموزشکده انتقال یافت که در سال ۱۳۵۹ ش هردو مرکز به واسطۀ انقلاب فرهنگی تعطیل و در سال ۱۳۶۱ با بازگشایی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی دو مؤسسۀ نامبرده با هم ادغام و به نام مجتمع آموزش فنی و حرفه ای در محل کنونی شروع به کار نمود. در سال ۱۳۶۲ ش بر اساس مصوبۀ دفتر گسترش دانشگاه ها، این مؤسسه به آموزشکدۀ فنی شهید صدوقی یزد تغییر نام یافت و در سال ۱۳۹۰ ش با جداشدن آموزشکده های فنی از وزارت آموزش وپرورش به وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری ملحق شد.
دانشکدۀ فنی شهید صدوقی یزد در کارنامۀ ۴۰ سالۀ فعالیت خود بیش از ۲۲۰۰۰ نفر تکنسین، دبیر فنی و مهندس تکنولوژی تربیت نموده و در حال حاضر این مرکز با بیش از ۳۵۰۰ دانشجو در ۱۵رشتۀ کاردانی و ۱۰ رشتۀ کارشناسی ناپیوسته فعالیت می کند.

۱۳۶۸/۷/۱
افتتاح دانشگاه پیام نور مرکز اردکان.
۱-بنیان این دانشگاه در سال ۱۳۶۸ ش به عنوان نخستین مرکز پیام نور در استان یزد، به همت فرهنگ دوستان و فرهیختگان اردکانی و مدیریت شادروان دکتر سید محمود طباطبایی اردکانی، که خود از مؤسسین و آشنایان با این روش آموزشی نوین و پیشرفته بود، فعالیت خود را با پذیرش دانشجو در سه رشتۀ تحصیلی ادبیات فارسی، علوم تربیتی و ریاضی در مقطع کارشناسی آغاز نمود.
۲- دایر بودن ۲۷ رشته در مقطع کارشناسی، ۱۰ رشته در مقطع کارشناسی ارشد و یک رشته در مقطع دکتری تخصصی.
۳- دورۀ کارشناسی ارشد از سال ۱۳۸۲ ش در این مرکز دایر شده و دانشجویان کارشناسی ارشد در ۱۰ رشتۀ تحصیلی در این مقطع در حال حاضر مشغول به تحصیل هستند.
۴- دورۀ دکتری تخصصی شیمی فیزیک در سال ۱۳۹۱ ش با پذیرش ۵ دانشجو، برای نخستین بار در سطح مراکز پیام نور استان یزد، در این مرکز دایر شد و اکنون ۲۰ نفر دانشجوی این مقطع مشغول گذراندن دروس نظری و انجام کار روی رساله دکتری خود هستند.
۵- ترکیب مناسبی از ۱۹ نفر عضو هیئت علمی دائمی، شامل ۱۲ نفر با مدرک دکتری تخصصی( یک نفر با رتبه استادی، ۳ نفر با رتبه دانشیاری و ۸ نفر با رتبه استادیاری) و ۶ نفر دانشجوی دکتری و یک نفر با مدرک کارشناسی ارشد.
۶- استفاده از ۹۰ نفر از اعضای هیئت علمی برجستۀ دیگر دانشگاه ها.
۷- انتشار ۹۳ مقاله با نمایه ISI ، ۳۸ مقاله علمی – پژوهشی ،۶ مقاله علمی ترویجی ، ۲۹ مقاله علمی مروری و تألیف ۲ جلد کتاب تخصصی و اجرای ۳۹ طرح پژوهشی توسط اعضاء هیئت علمی این مرکز
۸- همکاری دو سویه با دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در زمینۀ راهنمایی و مشاورۀ پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله دکتری تخصصی و استفادۀ دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دیگر مراکز پیام نور و دانشگاههای دولتی و غیر دولتی از امکانات پژوهشی و آزمایشگاهی و کارگاهی مرکز.
۹- فراغت از تحصیل بالغ بر ۵۵۰۰ نفر از دانش آموختگان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد از ابتدا تا کنون و راهیابی نزدیک به ۵۰۰ نفر از این دانش آموختگان به دوره های تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی.
۱۰- حضور ۱۶ نفر کارشناس مجرب در بخش های آموزشی – اداری با سابقۀ نزدیک به ۲۰ سال و بیشتر، از این تعداد ۱ نفر دارای مدرک دکتری، ۱ نفر دانشجوی دکتری، ۷ نفر دارای دانشنامۀ کارشناسی ارشد، ۲ نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و ۵ نفر با مدرک کارشناسی به انجام وظایف محوله مشغولند.
۱۱- در اختیار داشتن ۲۰۰۰۰ متر مربع فضای مفید آموزشی، کمک آموزشی و رفاهی، به عنوان برخوردارترین مرکز پیام نور استان یزد از نظر امکانات آموزشی – پژوهشی و رفاهی.
۱۲- آمفی تأتر، کتابخانۀ تخصصی، سامانه و پایگاه فنآوری اطلاعات ، آزمایشگاه های تخصصی پیشرفتۀ شیمی، فیزیک، زمین شناسی، کشاورزی، رایانه، جغرافیا، موزۀ زمین شناسی، کارگاه تخصصی پالینولوژی و تهیۀ مقاطع میکروسکوپی منحصر به فرد، تالار ورزشی و مرکز پژوهشی شیمی محیط زیست، بخشی از امکانات آموزشی – پژوهشی این مرکز است که هر طالب علم و دانشی را مشتاق حضور و استفاده از این امکانات بی نظیر می کند.

۱۳۶۸/۷/۱
آغاز به کار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه یزد.
این دانشکده از سال ۱۳۶۸ ش فعالیت خود را در یک خانۀ وقف شده به دانشگاه با دورۀ کارشناسی ارشد پیوسته معماری آغاز نموده و در حال حاضر در مجموعه ای از خانههای سنتی که با حفظ اصالت هنری و معماری آن بازسازی شده است با ۴۹۳ دانشجو و ۲۵ عضو هیئت علمی به فعالیت خود در قالب گروههای آموزشی معماری، شهرسازی و نقاشی ادامه میدهد. دانشکدۀ هنر و معماری یزد در محلۀ سنتی گلچینان و با مرمت چند عمارت قدیمی ازجمله عمارت رسولیان و تغییر کاربری آن به دانشگاه ساخته شده است.
برنامههای آینده: بنیان گروه مرمت به همراه راهاندازی رشتههای دکتری معماری، کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری، کارشناسی ارشد نقاشی، کارشناسی ارشد پژوهش هنرهای قرآنی و کارشناسی ارشد مرمت از برنامههای در شرف اقدام دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد است.
این دانشکده در گرایشهای گوناگون آموزشی فعالیت می کند.


۱۳۶۹/۷/۱
گشایش دانشگاه پیام نور مرکز تفت .
دانشگاه پيام نور مركز تفت، تنها مؤسسه آموزش عالي اين شهرستان در سال ۱۳۶۹ ش به همت دكتر محمود مكي زاده با چهار رشتۀ تحصيلي زبان و ادبيات فارسي، رياضي، جغرافيا، و مديريت دولتي و با ۳۰۰ نفر دانشجو و يك نفر عضو هيئت علمي تمام وقت آغاز به كار نمود. پس از گذشت ۳۰ سال از زمان بنیان و با پذيرش دانشجو دررشته هاي حسابداري،تربيت بدني،الهيات، علوم كامپيوتر، روان شناسي، زيست شناسي، آمار، زمين شناسي محض و كاربردي ، حقوق، كتابداري، اقتصاد، آمار دانشجويان اين مركزدر حال حاضر بالغ بر ۳۰۰۰ نفر دانشجوي رسمي و فراگير دارد. اين مركز هم اكنون با شش نفر عضو هيئت علمي ثابت و بيش از ۱۳۰ نفر استاد مدعو و ۳۵ نفر کارمند اداري يكي از فعال ترين مراكز استان است. از سال ۱۳۷۴ تاكنون بيش از ۱۰۰۰ نفر از دانشجويان اين مركز فارغ التحصيل شده اند و تعدادي از آن ها نيز اكنون در مقطع كارشناسي ارشد ادامۀ تحصيل مي دهند.تعداد دانشجويان شاغل به تحصيل اين مركز در مقطع كارشناسي ارشد در حدود ۳۰ نفر است. قابل ذكر است كه به خاطر نزديكي شهرستان تفت به مركز استان، شرايط خوب اقليمي و استعدادهاي بالقوه آن اقبال داوطلبان كنكور نسبت به تحصيل در اين مركز قابل توجه است و اين امر لزوم توجه مضاعف همكاران در سرمايه گذاري و توسعه كمي و كيفي مركز را دو چندان مي كند.
واحد رايانۀ مركز عملاً در سال ۱۳۷۵ ش راه اندازي شد و پس از نصب شبكۀ محلي و راه اندازي سيستم جامع آموزش پيام نوردر سال ۱۳۷۷ ش بيشترين سرويس دهي در بخش هاي آموزش و اداري به وسيلۀ كامپيوتر انجام مي شود. در حال حاضر حدود ۵۰ دستگاه رايانه در مركز وجود دارد كه از اين تعداد براي انجام امور جاري مركز و نيز در بخش آموزش عملي دروس كامپيوتر استفاده مي شود.همچنين پايگاه اينترنتي دانشگاه جهت اطلاع رساني دانشجويان راه اندازي شده است.
كتابخانۀ دانشگاه پيام نور تفت به نام مبارك امير المؤمنين (ع) در سال ۱۳۷۰ ش با همت دكتر محمود مكي زاده، رئيس پیشین اين مركز در فضايي سنتي به وسعت۶۰۰ متر مربع افتتاح شد.اين كتابخانه به صورت عمومي مورد استفاده دانشجويان و عموم شهروندان تفتي قرارمي گرفت. در حال حاضر اين كتابخانه در طبقه همكف ساختمان آموزشي مركز انتقال پيدا كرده است. و تعداد اعضاي فعال كتابخانه ۲۰۰۰ نفر است.اين كتابخانه داراي ۱۲۰۰۰ جلد كتاب بوده كه تاكنون مشخصات تعداد زيادي ازآن ها از طريق كامپيوتر نيز به ثبت رسيده است.
نخستین مجموعۀ آزمايشگاهي مركز در سال ۱۳۷۴ ش با شروع به كار آزمايشگاه جغرافيا و پس از آن با داير شدن رشته زيست شناسي دو آزمايشگاه مجهز زيست شناسي و شيمي در سال ۱۳۷۸ ش افتتاح شد و بعد از آن آزمايشگاه رشتۀ زمين شناسي به آن اضافه شد.البته گسترش آزمايشگاه هاي همۀ رشته ها و نيز راه اندازي آزمايشگاه روانشناسي از ديگر اهداف مركز است.
در آغاز به كار دانشگاه در سال ش۱۳۶۹، مركز تفت فضاي آموزشي،اداري مناسبي نداشت.ساختمان اداري مركز متعلق به شهرداري تفت بود و از فضاي آموزشي اداره آموزش و پرورش تفت براي تشكيل كلاس ها استفاده مي شد. اما در سال ۱۳۷۴ ش فاز نخست ساختمان دانشگاه به بهره برداري رسيد.اين ساختمان كه داراي ۲۵۰۰ متر زيربنا است در زميني به مساحت ۳۳ هكتار و در مدخل ورودي شهر قرار دارد ،ساختمان ياد شده در دو طبقه با يك زير زمين كه از آن به عنوان آزمايشگاه زيست شناسي و زمين شناسي استفاده مي شود، بنیان شده است. در سال ۱۳۷۶ فاز دوم ساختمان مركز به اتمام رسيد .

۱۳۱۲/۷/۱۳
گشایش مجموعۀ مارکار شامل دبستان ، دبیرستان و پرورشگاه و ساعت در میدان مارکار همزمان با هزارۀ فردوسی.
مجموعۀ مارکار یزد مربوط به اوایل دورۀ پهلوی است و در یزد، ابتدای خیابان کاشانی واقع شده و این اثر در تاریخ ۹ آبان ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۴۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
این مجموعه توسط پشوتنجی دوسابایی مارکار که یک بازرگان پارسی ساکن هند بود در سال ۱۳۱۲ ش گشایش یافت. این مجموعه در ۶ فروردین ۱۳۸۷ ش با نام پردیس دانش مارکار یزد رونمایی شد. این مجموعه شامل دبستان، دبیرستان و پرورشگاه بود. همچنین یتیمان و دانش آموزانی که از راه دور برای تحصیل به شهر یزد میآمدند، میتوانستند در این مجموعه ساکن شوند.
پرورشگاه مارکار
در سال ۱۳۰۱ ش پَشوتَن جی دوسابایی مارکار (بازرگان پارسی ساکن هند) یزد را که در آن زمان مرکز زرتشتی نشین ایران بود، برای انجام نیت خیر خود یعنی بنیان پرورشگاهی جهت تعلیم و آموزش و پرورش کودکان بی سرپرست، انتخاب نمود. سال ۱۳۰۳ ش همراه با تعدادی از پارسیان هندوستان جهت بررسی وضعیت زرتشتیان به یزد سفر کرد. پس از بازگشت به هندوستان با سخنرانی در شهرهای گوناگون هند توانست ۵۰ هزار روپیه جهت کمک به بهبود وضعیت آموزش و پرورش کودکان زرتشتی ایران جمع آوری کند.
ساعت مارکار یزد (گاه نمای فردوسی)
میدان مارکار در سفری که مارکار برای افتتاح پرورشگاه به یزد داشت، چنان از استقبال و تشویق مردم، دولت و مسئولین به ذوق آمده بود که بلافاصله به پیشنهاد شهرداری مبنی بر اهدای گاه نما (ساعت) به آن سازمان پاسخ مثبت داد و سنگ بنای برجی به نام شاعر بزرگ ایرانی یعنی فردوسی طوسی به نام گاه نمای فردوسی در میدان تازه بنیان پهلوی(شهید بهشتی کنونی) به زمین نهاده شد، اما بعدها به دلیل نامناسب بودن محل، آن را به میدان مارکار واقع در روبروی مجموعه مارکار منتقل نمودند.


۱۳۷۲/۷/۱۳
درگذشت دکتر سیّد محمود طباطبائی اردکانی، نویسنده و استاد برجستۀ ادبیّات فارسی دانشگاه های تهران.
سید محمود طباطبائى اردكانى در سال ۱۳۱۵ ش دیده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ كارشناسى در رشتۀ فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران شد. سپس به ادامۀ تحصیلات عالى پرداخت. و سرانجام در سال ۱۳۴۷ ش در رشتۀ فرهنگ اسلامى موفق به اخذ مدرك دكتری گردید. وى از سال ۱۳۵۳ ش عضو هیئت علمى دانشگاه ابوریحان بیرونى شد. و سرانجام به مرتبۀ دانشیارى دانشگاه علامه طباطبائى ارتقاء یافت.در دانشگاه علامه طباطبایى (در رشتۀ ادبیات) و دانشگاه تهران نیز تدریس مىكرد. سرپرستى گروه زبان و ادبیات فارسى دانشكدۀ ادبیات و زبانهاى خارجى دانشگاه علامه طباطبایى نیز به عهدۀ وى بود. آقاى دكتر طباطبائى اردكانى در تمام دوران دانشگاهى خود به پژوهش در فرهنگ و ادب عامیانه و گویش اردكانى پرداخت. از آثار ایشان است: فرهنگ عامه اردكان؛ بررسى گویه و ویژگىهاى فرهنگى زبان اردكانى؛ تاریخ تحلیلى اسلام؛ گزیده و شرح تاریخ بلعمى. دكتر طباطبایى اردكانى هنگام تدریس در كلاس درس، دار فانى را وداع گفت.

۱۳۵۷/۷/۱۶
اعتصاب سراسری کارگران ، کارمندان ، دانش آموزان ، دانشجویان ، فرهنگیان و تعطیلی بازارها در یزد.
هم پای دیگر مردم ایران ، مردم یزد نیز به اعتصاب سراسری پیوستند تا بدین وسیله ضربات محکمی را به دولت پهلوی وارد کنند.
اعتصابات از ابتدای مهر ۱۳۵۷ ش در کشور و بویژه در یزد شکل منسجم و طولانی مدت می شود و در یزد با حمله ددمنشانۀ رژیم به بیمارستان امام رضا مشهد و تحصن فرهنگیان یزد اوج می گیرد .
تحصن فرهنگیان یزد از تاریخ ۲۸ آذر ماه تا ۲۴دی طول می کشد .قبل از تحصن فرهنگیان یزد و یک هفته قبل از آن فرهنگیان تفت تحصن کردند و پس از آن فرهنگیان شهرهای دیگر استان نیز در شهرهای خود متحصن شدند.و با این تحصن بسیاری از ادارات و کارخانجات نیز به اعتصاب دست زدند.

۱۳۵۲/۷/۲۴
شهادت احمد آرامش ، سیاستمدار و روزنامه نگار نامور یزدی در یک درگیری ساختگی.
احمد آرامش (متولد ۱۲۸۷ ش در یزد ) از سیاستمداران جنجالی دورۀ محمدرضا پهلوی بود که سرانجام زندانی و کشته شد.
وی از خاندان اشتری یزد بود که تحصیلاتش را در یزد آغاز کرد و در كالج آمریكایى تهران به انجام رساند و در وزارت طرق و شوارع (راه) استخدام شد. پس از تشکیل وزارت پیشه و هنر و بازرگانى در سال ۱۳۲۰ ش به آن وزارتخانه منتقل و رئیس حسابدارى و در مهر ۱۳۲۴ ش مدیر کل امور مالی شد.
آرامش سپس معاون وزارت بازرگانی و پیشه و هنر و در آذر ۱۳۲۵ ش در کابینۀ احمد قوامالسلطنه، وزیر کار و تبلیغات شد. پس از آنکه احمد قوام، حزب دموكرات ایران را بنیان كرد، آرامش در این حزب فعالیت زیادى داشت و سرانجام قائممقام دبیركل حزب شد و سیاست تبلیغاتى حزب را اداره مىكرد. او روزنامههاى بهرام و دیپلمات را كه مدیر و صاحب امتیازشان ، ارگان حزب کرد و به ریاست انجمن روزنامهنگاران برگزیده شد.
پس از سقوط کابینۀ قوام، آرامش گرچه سمت دولتی نداشت، اما در سیاست فعال ماند. در جریان كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، رابط میان عدهاى با كرمیت روزولت بود و پولهایى میان آن ها تقسیم و دستهجاتى براى تظاهرات بسیج و به مركز شهر روانه میکرد. پس از كودتا عضو هیئت نظارت سازمان برنامه شد تا اینكه شوهر خواهرش جعفر شریف امامى در سال ۱۳۳۹ ش به نخستوزیری رسید او را وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه کرد.
آرامش پس از استقرار در سازمان برنامه شروع به افشاگرى كرد و ابوالحسن ابتهاج، مدیرعامل سابق سازمان را متهم به حیف و میلهاى بزرگ در سازمان برنامه کرد. با سخنرانىهاى او در مجلس شوراى ملى (دورۀ بیستم) و مصاحبههایش، موضوع سوء استفاده در سازمان برنامه ابعاد گستردهاى پیدا كرد و ابتهاج نیز متقابلا به دفاع از خود برخاست و این اتهامات را رد كرد.
كابینۀ شریف امامى به علت افشاگرىهاى آرامش و اعتصاب فرهنگیان و بحران اقتصادى ساقط شد. مدت ریاست آرامش بر سازمان برنامه كمتر از سه ماه بود. پس از آن به فعالیت علیه دولت و سپس علیه شاه پرداخت و اعلامیههایى انتشار داد که به بازداشت و محاکمه و محکومیتش به اعدام انجامید. مجازات او تخفیف یافت و مجموعاً هفت سال زندانى بود. چند بار دست به خودكشى زد كه نجات یافت. در سال ۱۳۵۲ ش به وساطت شریف امامى از زندان آزاد شد، اما پس از مدتی در پارک فرح (لالۀ کنونی) تهران هدف گلوله مأموریت امنیتى قرار گرفت و به قتل رسید. روزنامهها نوشتند: خرابكارى به نام احمد آرامش كه قصد ترور مأموران را داشت، به قتل رسید.
آرامش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.پس از انقلاب، كتابى به نام هفت سال در زندان آریامهر به قلم او انتشار یافت.

۱۳۶۵/۷/۲۴
درگذشت دکتر حسین خدیو جم ( یزدی تبار ) از مترجمان برجستۀ آثار عربی و غزالی در ایران.
عکس وی را اشتباهی در روزنگار سال پیش آورده بودید.

از راست دکتر شفیعی کدکنی .مهدی اخوان ثالث و حسین خدیو جم
۱۳۵۷/۸/۸
آتش سوزی عمدی سه سینما و شش شعبۀ بانک در یزد به دست عوامل ناشناس.
در شب هفتم آبان ۱۳۵۷ش جمعیتی در حدود دو هزارنفر از مسجد حظیره خارجشده و با تجمع در خیابان شاه، تظاهرات عظیمی تا میدان مجاهدین (شهید بهشتی) برگزار میشود که در این تظاهرات چندین ساختمان و ازجمله ساختمان بانکهای سپه و صادرات توسط عوامل ساواک به آتش کشیده میشود که این آتشسوزی به تظاهرات کنندگان نسبت داده میشود.
در پی این آتشسوزی یک دانشآموز ۱۲ ساله به نام حمیدرضا قائدی و یک جوان ۱۸ ساله به نام جواد محتاج علی زنده زنده در آتش میسوزند و این اقدام بهگونهای احساسات مردم را جریحه دار میکند که فردای آن روز تشییع جنازۀ باشکوهی توسط مردم برای این دو شهید برگزار میشود که در حقیقت این تشییع، نخستین تشییع جنازۀ شهدای انقلاب است چراکه تا قبل از این شهدای انقلاب توسط ساواک و به صورت مخفیانه به خاک سپرده میشدند.
نمونهای از گزارشهایی که حکایت از روشی نو در مقابله با خشونتهای افسارگسیخته عوامل رژیم داشت به شرح زیر است:
«در ساعت ۱۹ روز ۷ / ۸ / ۵۷ جمعیت حدود ۲۰۰۰ نفر که بدون تظاهرات از مسجد حظیره شهر یزد خارج شده بودند در خیابان شاه اجتماع نموده و با دادن شعارهای مذهبی و ضد ملی در خیابانهای امیرآباد مبادرت به تظاهرات و حمله به بانک شده و دو شعبه بانک سپه و صادرات را به آتش کشیده و شیشههای آن را خرد کردند. مأمورین شهربانی با پرتاب گاز اشک آور کوشش در متفرق کردن آنان نمودند که به وسیلۀ انداختن تیرآهن و آتش زدن لاستیک در خیابان، راه را برای عبور مأمورین شهربانی و آتش نشانی بسته و آثار گاز اشک آور را نیز خنثی نمودند و با سنگ و آجر به طرف مأمورین شهربانی و آتش نشانی که برای اطفای حریق رفته بودند، حمله کرده و شیشه آن را شکسته و اتومبیل را آتش زدند.»
«در ساعت ۲۱، سینمای مهتاب که مجاور سازمان یزد میباشد، توسط گروه ۴۰۰ نفری از تظاهرکنندگان به آتش گستردهای کشیده شد و چند نفر از افراد قصد داشتند از منتهیالیه سینما به ساختمان سازمان وارد شوند که در نتیجه پاسداران با شلیک چند تیر هوایی آنان را متفرق نمودند، بلافاصله کلیۀ پرسنل در اداره حاضر و عوامل شهربانی نیز از خارج حفاظت ساواک را به عهده گرفتند و فعلاً نیز سینما درحال سوختن بوده و پرسنل نیز در اداره آماده می باشند و درحال حاضر آتش به وضع گستردهای ساختمان ساواک را تهدید مینماید.»
از ساعت ۱۹ روز ۸ / ۸ / ۱۳۵۷ پس از پایان نماز در مسجد حظیره شهر یزد و خروج و تفرقه جمعیت، دستجاتی مرکب از ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر در خیابانهای شهر مبادرت به تظاهرات و آشوبگری نموده و ۳ شعبۀ بانک صادرات ایران، ۱ شعبۀ بانک بازرگانی ایران، ۱ شعبۀ بانک سپه، سه سینما، اطاق اصناف، شرکت بیمه ایران شعبه یزد، انبار پپسی کولا و دو اتومبیل مربوطه را آتش زده و شیشههای دفتر روزنامه رستاخیز، کارگاه موسیقی فرهنگ و هنر، یک شعبۀ بانک پارس را شکستند و با انداختن وسائل گوناگون و آتش زدن لاستیک و غیره مانع عبور خودروهای پلیس و آتش نشانی شدند.»
در جریان این آتشسوزیها حمیدرضا قائدی به همراه جواد محتاج علی ، به شهادت رسیدند و سیدمحمد رنجبر که او نیز نوجوانی ۱۲ ساله بود، مجروح شد.این اقدامات موجب شد تا رکن دوم ژاندارمری یزد در گزارشی ضمن اشاره به سازمانیافتگی این حرکتها برای ساواک یزد بنویسد:
«قصد دارند در فرصتهای مناسب به شهرداری یزد. دادگستری یزد. سازمان اطلاعات و امنیت یزد و رادیو تلویزیون آسیب برسانند... گفته میشود در نظر دارند سازمانی به نام گروه ضربت که افراد آن مسلح باشند، جهت ترور و ایجاد وحشت به وجود آورند... شایع است هر چند وقت یک دفعه در باغ دولت آباد به تمرین جنگ تن به تن و جنگ سرنیزه میپردازند.»

شهید جواد محتاج علی
۱۳۳۴/۸/۱۰
آغاز به کار بیمارستان مجیبیان یزد.
بیمارستان کنونی دکتر مجیبیان یزد، در سال ۱۳۴۵ ش به همت دکتر جلال مجیبیان و با ظرفیت ۲۰ تخت آغاز به کار نموده است. این بیمارستان در حال حاضر با افزایش تعداد ظرفیت تخت های خود به ۱۵۰ تخت، بستر مناسبی برای خدمات رسانی به بیماران خود فراهم نموده است. بیمارستان مجیبیان دارای بخش های کلینیکی، پاراکلینیکی از جمله بخش زنان و زایمان، اطفال، جراحی، قلب و عروق، مغز و اعصاب، سی سی یو، آی سی یو و NICU است.



۱۳۱۵/۸/۱۷
برپائی نخستین انجمن ادبی یزد به ریاست آیت الله حاج شیخ محمود فرساد.
اين انجمن تا سال ۱۳۲۷ش در منزل آيت الله فرساد تشكيل مي شد و از آن سال، جلسات انجمن به خانۀ سيدحسن شكوهي (تا سال ۱۳۳۳ش) منتقل شد؛ و پس از سال ۱۳۴۲ ش جلسات به صورت دوره اي در خانۀ شاعران و ادبا برگزار مي شد و تا سال ۱۳۵۷ ش برقرار بود.


۱۲۸۶/۸/۲۰
شهادت حاج محمّد تقی مازار، مشروطه خواه مبارز یزد به تحریک مستبدّین .
وی یکی از تجار با نفوذ یزد بود که با مشیر الممالک مسئول مالیه (ادارۀ دارایی) یزد نیز مخالف بود و به نوعی سخنگوی مشروطیت در یزد محسوب می شد و کمکهای مالی فراوان به جریان مشروطیت در یزد می کرد وبه «یوسف مشروطه» ملقّب گردیده بود. وی برای بیداری و آگاهی مردم یزد که اطلاعات چندانی از مشروطه و نظام پارلمانی نداشتند، جلساتی در باغ شخصی خود در روستای دهنو تشکیل میداد و به تفهیم معنای مشروطیت میپرداخت. همچنین وی بانی تجمع جلو تلگراف خانه در اعتراض به اعمال مشیر نیز بود. محمد تقی خان مازار که در مجلسی گفته بود: حاضرم برای برپایی مشروطیت در یزد تمام اموالم را صرف این کار کنم و فقط به يك سنگ و دو شتر مازارى قانعم. در نهایت اعتصاب یزدی های مشروطه خواه کار خود را کرد و مجلس مصوب نمود مالیات یزد اصلاح و از یزدی ها رضایت و دلجویی اخذ گردد.
با تصویب این موضوع و پیروزی مشروطه خواهان از التهاب و شورش ها کاسته شد، لیکن کینۀ این اقدامات باعث شد افرادی ابوالقاسم مازار برادر محمد تقی مازار که فردی بیکار بود و حسرت دارایی برادرش را داشت، وادارند که با به دست آوردن اسلحه ، برادرش محمدتقی مازار را عصر روز ۲۹ رمضان سال ۱۳۲۵ق (۱۳آبان ۱۲۸۶ ش) به ضرب گلوله از پای درآورد . قاتل پس از ارتکاب قتل در امام زاده جعفر به بست نشست با قتل محمد تقی مازار آشوب مجدد یزد را فرا گرفت. معظمالسّلطنۀ کاشانی، حاکم یزد، سیدرضا لوطی(از اقوام استاد مهدی چیتی ) سردستۀ لوطیان را به سمت داروغگی شهر منصوب کرد. وی ابوالقاسم مازار را از بست امامزاده خارج نموده و به قتل رساند. با کشته شدن ابوالقاسم، گروه ضد مشروطیت هم که در فکر فرصت و بلوای مجدد بودند، شرایط را آماده دیده و این عمل را توهین به امامزاده تلقّی نموده و مردم را به تحریک کرده و در جلو قلعۀ حکومتی تحصن نمودند سرانجام، حاکم از ترس، سیدرضا را تحویل مردم داده و آنان او را با وجود اینکه قرآن در دست گرفته بود، به طرز فجیعی کشتند. با کشته شدن سید رضا لوطی به فاصلۀ کم بلوای استاد محمد بنا در یزد به بهانۀ خونخواهی شکل می گیرد که در نهایت باعث عزل معظم السطنه از حکومت یزد می شود .


۱۲۹۰/۸/۲۳
سرکوب شورش استاد محمّد بنا ( محمّد شاه ) و پایان حکومت ۴۰ روزه وی در یزد.
سازندۀ مناره های امیرچقماق بنّایی بود مشهور به استاد محمّد بنا (گِلکار). این شخص از معماران خوب و صاحب نام بود .
درست در زمان شعله ور شدن خواسته های مشروطه طلبان یزد نیز به کانون تحولات کشور می پیوندد و دستۀ استبدادی ها با مشروطه خواهان به مقابله بر می خیزند . جمعی از بزرگان مستبد آن عهد پیرامون استاد محمد بنا را می گیرند و او را ترغیب می کنند تا به کمک دوستانی که داشته، علم مخالفت با مشروطه خواهان را بردارد . این شخص که سابقۀ شرارتش بر همه عیان شده بود، لوطی ها و بزن بهادران شهر را دور خود جمع می کند . زمان استبداد صغیر و فرار محمد علی شاه فعالیت آن ها تشدید می شود تا اینکه در یک روز کارشان به قیام علیه حاکم یزد کشیده می شود . این دسته به سرکردگی استاد محمد بنا از امامزاده جعفر به سمت ارگ حکومتی یزد حرکت می کنند و در زد و خوردی با نیروهای محافظ قلعه، مقر جکومت را فتح می کنند . همین امر سبب می شود امر بر استاد محمد مشتبه شود و در بلبشو آن روزگار که ایران از حکومت مرکزی قدرتمندی برخوردار نبوده، این شخص حکومت یزد را در دست بگیرد . استاد محمد خود را «محمد شاه» می نامد و با شلیک گلولۀ توپ رسماً حکومت خود را اعلام می کند . مردم یزد به ناچار او را می پذیرند و استاد محمد چهل روز بر یزد حکم می راند . در این چهل روز فجایع زیادی به بار می آورد . از جمله اینکه شبانه به در خانۀ اعیان و ثروتمندان شهر می فرستاده و از آن ها طلب مقادیر زیادی پول می کرده . اگر کسی امتناع می کرده و یا نداشته تا بپردازد، او را در میدان شهر به چوب و فلک می بسته است.
کم کم با شکل گیری قوام حکومت مرکزی دولت در پی دفع غائلۀ استاد محمد، لشکری را به یزد گسیل می دارد و استاد محمد فرار می کند . او با همراهان خود به سمت تفت می گریزند و این شهر را مقر حکومت خود می کنند . ویژگی جغرافیایی تفت سبب می شود تا دست یابی به استاد محمد سخت شود و نیروهای دولتی چند مرتبه حمله کرده و هر بار شکست خورده و برمی گردند . تا اینکه در یک روز خبرچین ها پیغام می آورند: استاد محمد امروز مهمان فلان آقا است . نیروهای حکومتی از ارتفاعات تفت به این شهر حمله می کنند و نیروهای استاد محمد تارومار می شوند .
خود استاد محمد نیز در حین پریدن از بام خانۀ میزبان می افتد و پایش می شکند . نیروهای حکومتی تفت را فتح می کنند، اما از استاد محمد خبری نمی یابند . اوضاع یزد آرام می شود و حکومت دولتی یزد تا مدت ها دنبال استاد محمد نقاط گوناگون یزد را جستجو می کردند .غافل از اینکه استاد محمد بعد از شکستن پا توسط دو نفر از هوادارانش در داخل جعبه و یا زنبیل انار پنهان شده َ روی او را انار ریخته و از تفت به رحمت آباد منتقل شده بود . مردم یزد کم کم استاد محمد را فراموش می کنند . تا اینکه استاد محمد به گمان فروکش کردن خشم مردم یزد، نشانه هایی از زنده بودن خود را عیان می کند . از جمله یک مرتبه مأموری را گویا به نزد معاضد السلطنۀ پیرنیا حاکم وقت یزد می فرستد و از او طلب عفو می کند و می گوید: چون من مدتی پادشاه یزد بوده ، سزاوار است بزرگواری کنید و مقام و منصبی در دارالحکومه به من بدهید . حاکم می پذیرد و به طعنه برای استاد محمد پیغام می دهد که تو بیا من شغلی به تو می بخشم که خودت و فرزندانت و بعد از آنها هم از این شغل بهره مند شوند . استاد محمد خود را به حاکم تسلیم می کند . امّا حاکم که دل پری از این بنّای زیاده طلب داشته او را به مرگ محکوم می کند و ، دار مجازات او را علم می کنند .
زمانی که می خواستند استاد محمد را به دار بیاویزند از او می پرسند: خواسته ای نداری تا اجابت کنیم ؟ می گوید: چرا . می خواهم یک چپق چاق کنید تا من بکشم . وقتی داشته چپق خود را می کشیده، خطاب به مردم یزد می گوید : مردم گول آقایون (بزرگان - منظورش افرادی امثال مشیرالممالک یزدی و صدرالعلمای یزدی و ... بوده ) را نخورید . من بنّایی بودم روز مزد و داشتم زندگی ام را می کردم . کاری کردند که خیال کنم شاه شده ام و حالا مرا به دار می آویزند و آنها دارند نگاهم می کنند .

۱۳۵۶/۸/۲۳
درگذشت دانشمند فرزانه دکتر حسین محبوبی اردکانی در تهران .
محبوبی در سال ۱۲۹۴ ش در اردکان متولد شد. پدرش آقا شیخ احمد، نجل حاج ملاحسین (معروف به حاجی آخوند) فرزند حاج محمد علی فرزند حاج آقامحمد بود که همگی از علماء و بزرگان یزد بودهاند و در اردکان و یزد مرجعیت و حسن شهرت داشتهاند.
تحصیلات ابتدایی و مقدماتی عربی را در محضر حاج شیخ محمد مدیر فرا گرفت و دورۀ متوسطه را در یزد و تحصیلات عالیه را در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به پایان رسانید و در سال ۱۳۲۲ ش به اخذ درجۀ دکتری تاریخ نائل آمد. مدت پنج سال ریاست دبیرستان ایرانشهر یزد را بر عهده داشت و سال ها نیز دبیر آموزش و پرورش شهرستان قم بود. در سال ۱۳۴۳ش از وزارت آموزش و پرورش به ادارۀ کل انتشارات و روابط دانشگاهی تهران انتقال یافت و به سمت معاون آن اداره کل مشغول به کار شد. در طول سال های خدمت در دانشگاه، مدتی نیز در رشتۀ تاریخ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی و مؤسسه تحقیقات و مطالعات علوم اجتماعی به تدریس پرداخت. وی در ۲۳ آبانماه ۱۳۵۶ ش به دلیل بیماری سرطان مری در تهران درگذشت.
آثار و خدمات علمی
ترجمۀ الابنیه عن حقایق الادویه نوشته ابومنصور موفق هروی به کوشش: دکتر حسین محبوبی اردکانی.
تاریخ تحول دانشگاه تهران و مؤسسات عالی آموزش ایران.
راهنمای سال ۴۴–۱۳۳۵ دانشگاه تهران
راهنمای سال ۴۶–۱۳۴۵ دانشگاه تهران
راهنمای سال ۱۳۴۷ دانشگاه تهران
رباعیات منسوب به خیام.
احوال و آثار خوشنویسان. جلد سوم: تألیف دکتر مهدی بیانی به کوشش: دکتر حسین محبوبی اردکانی.
دیوان حسابی (شاعر قرن ۱۰). این کتاب به تصحیح و تحشیۀ استاد محبوبی به چاپ رسیدهاست.
فهرست تصاویر رجال اهل قاجار
کتابشناسی کتاب های خطی از دکتر مهدی بیانی به کوشش: دکتر حسین محبوبی اردکانی (۱۳۵۳).
همکاری یا دکتر اصغر مهدوی در تنظیم اسناد و مدارک بازمانده از حاج محمدحسین امینالضرب و حاج حسین آقا امینالضرب.
مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امینالدوله.
المآثر و الآثار از اعتمادالسلطنه.
دانشنامۀ ایران و اسلام.
مقالههای تحقیقی از وی در مجلات معتبر ادبی چون: راهنمای کتاب، یغما و مانند آن به چاپ رسیدهاست.
تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران

۱۳۷۷/۸/۲۳
&تصویب طرح دانشنامۀ یزد در شورای فرهنگ عمومی استان یزد.
شهر یزد با پیشنیۀ چندین هزار سالۀ تاریخی و فرهنگی و داشتن عنوانِ «شهر خشت خام» شایستگی آن را دارد که موضوع دانشنامه ای با عنوان «دانشنامۀ یزد» باشد. این دانشنامه حاوی مدخلهایی در موضوعات گوناگون خواهد بود که ضمن تعریف و توصیف آن مدخل ، کلید و راهنمایی برای مراجعهکنندگان جهت بهرهوری اطّلاعات بیشتر و وسیعتر در زمینة موضوع و مباحث آن مدخل است.
حسین مسرّت در تاریخ ۲۶/۹/۱۳۷۵طرحی را با عنوان « دانشنامۀ یزد» را به آقای مهندس غلامعلی سفید استاندار یزد ارایه نموده و ایشان عیناً این طرح را در اختیار شورای فرهنگ عمومی استان یزد قرار داد .خوشبختانه این طرح به اتفاق آرا در شورای نامبرده بررسی و تصویب شد ودر واپسین جلسات آن انجمن آقای شیخ محمدعلی صدوقی، امام جمعۀ یزد نیز ضمن استقبال از این طرح، تقبل خرید ساختمانی هم برای محل دانشنامه نمود .خوشبختانه در سال ۱۳۹۸ ش به رغم گذشت حدود ۲۳ سال وقفه هیئت امنا و هیئت علمی دانشنامه هم تعیین شد .
زمینۀ کار دانشنامۀ یزد
۱. علما، دانشمندان، مشاهیر، شاعران، هنرمندان و بزرگان، ۲. جغرافیای تاریخی و سیاسی، ۳. آثار و بناهای تاریخی، ۴. اوضاع کشاورزی، طبیعی و معدنی ۵. صنایع دستی، ۶. نساجی، ۷. آب و آبرسانی و آبیاری (و موضوعات وابسته بدان همچون آبانبار، قنات، جوی و غيره)، ۸. فرهنگ، آداب و رسوم و آیینهای بومی ۹. برخی واژهها و نمادهای برجسته همچون بادگیر، نخل و نخلبرداری.

۱۳۴۷/۸/۲۷
درگذشت عبّاس فرات یزدی از شاعران نامی و خوش قریحه و عضو انجمن های ادبی تهران .
عبّاس فرات (۱۲۷۳ ش)، شاعر. در یزد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در موطنش به پایان رسانید و برای فراگرفتن فقه و اصول به اصفهان و خراسان و بعد به تهران آمد و دورۀ دبیرستان را در دارالفنون به پایان رسانید. وی در ۱۲۹۸ ش که انجمن ادبی ایران بنیان شد، سمت منشی انجمن داشت.
سپس در انجمن ادبی حکیم نظامی و انجمن ادبی فرهنگستان عضو گردید. چندی نیز به تدریس مشغول و نظامت مدارس را عهده دار بود. در ۱۳۰۵ ش به استخدام ادارۀ کل ژاندارمری درآمد. فرات از ۱۳۲۵ ش به نشر قسمت هایی از اشعار خود همت گماشت. وی در تهران درگذشت. فرات در غزل سرایی ماهر بود و قسمتی از اشعار فکاهی او نیز با نام مستعار «ابن جنی» در روزنامه ها منتشر شده است. از آثارش: «ثمرات»؛ «رشحات»؛ «نغمات»؛ «قطرات»؛ «لمعات»؛ «نفحات»؛ دیوان شعر است.

۱۳۵۰/۹/۱
درگذشت سیّد ابوالحسن حائری زادۀ یزدی ، سیاستمدار و نمایندۀ مردم یزد ، تهران و سبزوار.
سید ابوالحسن حائری زاده فرزند میرزا سید علی حائری، متولد ۱۲۶۷ش در مشهد، دارای تحصیلات قدیم در اصفهان و یزد نزد علمای روز بود و از روحانیون به شمار می رفت. چون عنفوان جوانی او همزمان با مشروطیت بود و از همه بالاتر در اصفهان با سیدحسن مدرس، روحانی و سیاستمدار معروف آشنایی یافت، سودای سیاست داشت و تدریجاً در محافل سیاسی داخل شد. در سی سالگی کاندیدای مجلس شورای ملی شد و از یزد به پارلمان راه یافت. در دورۀ پنجم که دوباره از یزد وکیل شد، رسماً با مرحوم مدرس، ملکالشعرای بهار و زعیم و چند تن دیگر به تشکیل اقلیت پارلمانی پرداختند و حائری زاده از این رهگذر، اسم و رسم زیادی یافت. حائری زاده از همگامان مدرس بود. مواضع او قبل از سلطنت رضاشاه با مدرس یکسان بود و پس از شهادت او نیز در این یگانگی استوار ماند. وی در دورۀ ششم نیز وکیل مجلس بود، ولی داور او را به دادگستری دعوت کرد و مستشار دیوان کیفر شد. زمانی نیز مدیر صندوق صغار دادسرای تهران بود. بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش دوباره حائری زاده وارد سیاست شد و خود را کاندیدای انتخابات از یزد نمود، ولی وجود افرادی مانند سیدکاظم جلیلی، دکتر طاهری و سیدضیاءالدین طباطبایی مانع از این بود که حائری زاده وارد مجلس شود.
قوامالسلطنه در سال ۱۳۲۵ ش حزب دموکرات ایران را تشکیل داد و حائری زاده نیز در آن حزب از مؤسسین بود. در انتخابات دورۀ یازدهم از طرف حزب، مجری انتخابات در خراسان شد و خود نیز کاندیدای سبزوار گردید. مجلس پانزدهم که مخلوق قوامالسلطنه بود، خیلی زودتر از آنچه تصور میرفت، چهرۀ واقعی خود را نشان داد و در نخستین مقاومت مجلس در برابر رئیس دولت، حائری زاده نیز کمکم از او روی برگردانید و مشغول اجرای سیاست های خاص خود شد. در دورۀ پانزدهم قوامالسلطنه خیلی زود جای خود را به حکیمالملک داد و حکیمالملک نیز کابینه را به هژیر سپرد و هژیر هم تحویل ساعد داد. حائری زاده در حکومت این افراد در نقش یک اقلیت تندرو قرار گرفت و با چند تن دیگر از وکلا به استیضاح و ساقط کردن دولت ها پرداختند. حائری زاده از این جهت برای مردم یک نمایندۀ دلسوز و تا حدی مصلح، قلمداد شد.
در انتخابات دورۀ شانزدهم قانون گذاری با کمک و مساعدت سرلشکر زاهدی، چند تن از افراد جبهه ملی از تهران به پارلمان راه یافتند. از جمله حائری زاده که عضو این جبهه بود، وکیل مردم تهران در مجلس شورای ملی شد.
دورۀ شانزدهم مجلس را باید یکی از ادوار تشنج دانست. اقلیت هفت نفری که حائری زاده هم عضو آن بود، دولت ها را شدیداً در فشار قرار داده بودند، مخصوصاً فکر ملی شدن صنعت نفت در این دوره قوت گرفت و ظاهراً اقلیت آن را تعقیب می کرد. نطقهای حائریزاده در این دوره بر ضد ساعد، منصور و رزمآرا نخست وزیران وقت، بسیار تند و تحریکآمیز بود. در اواخر دورۀ شانزدهم، رزمآرا نخستوزیر کشته شد و چند روزی علاء حکومت کرد تا سرانجام رهبر جبهۀ ملی به پیشنهاد لیدر اکثریت (جمال امامی) به نخست وزیری رسید و پس از مدت کوتاهی انتخابات دورۀ هفدهم به طور نیمبند انجام گرفت و حائریزاده این بار هم وکیل تهران شد و در جریان ملی شدن صنعت نفت بسیار فعال بود. ابتدا موافق دکتر مصدق بود و همراه او در تحصن دربار شرکت داشت. اما در این دوره جبهۀ ملی متلاشی شد و حائری زاده نیز در صف مخالفان قرار گرفت و مبارزات او با دولت شروع شد. حائری زاده میل داشت با عنوان سفیر فوقالعاده و سیار به کشورهای اروپایی برود، ولی دولتی که خود او نیز یکی از بنیادگذاران آن بود، به این تقاضا اعتنا نکرد، حائری زاده هم در صف مخالفین جدی قرار گرفت.
بعد از به هم خوردن دورۀ هفدهم، حائریزاده تحت تعقیب بود، ولی کودتای ۲۸ مرداد او را نجات داد و مورد توجه سپهبد فضلالله زاهدی قرار گرفت و به مأموریت سفارت سیار اعزام شد. در انتخابات دورۀ هجدهم مجلس شورای ملی، وکیل نخست تهران گردید، ولی به علت خوی مخالفتی که با همه دولت ها داشت، با زاهدی نیز نساخت و در سلک مخالفین او قرار گرفت. خصوصاً هنگام طرح مسئله نفت، به وزیر دارایی کابینه (دکتر علی امینی) حملات زیادی نمود.
حائری زاده تا پایان دورۀ هجدهم، در مجلس شورای ملی بود. بعد از آن دیگر کاری نتوانست انجام دهد و با حقوق بازنشستگی و رتبۀ یازده قضایی امرار معاش میکرد. حائری زاده در طول حیات سیاسی خود، مدتی توقیف و زندانی شد و زمانی نیز در تبعید به سر برد. وفات او در سن ۸۴ سالگی در در تهران اتفاق افتاد.

۱۳۱۶/۹/۴
گشایش کهن ترین بیمارستان و زایشگاه یزد به نام زایشگاه بهمن.
زایشگاه بهمن مربوط به دورۀ پهلوی است و در یزد، خیابان آیتالله کاشانی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۵۳۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

۱۳۷۸/۹/۹
درگذشت سیّد حسین مکّی، مورّخ معاصر و نویسندۀ تاریخ ۲۰ سالۀ ایران در تهران.
حسین مکی (متولد۱۲۹۰ ش در میبد یزد ) نویسنده، مورخ و چند دوره نمایندۀ مجلس ایران از جمله نمایندۀ نخست تهران در دورۀ شانزدهم مجلس شورای ملی بود.
تحصیلات ابتدائی را در مدرسل سلطانی و دورۀ متوسطه را در دارالمعلمین تهران و مدرسۀ معرفت تا کلاس دهم گذراند. سپس به شهر یزد رفت و به پیشنهاد رئیس معارف یزد، به عنوان معلم کلاس ششم استخدام شد. دو سال به معلمی پرداخت و پس از آن به تهران رفت و تحصیلات خود را نزد معلمان خصوصی ادامه داد. چندی ادبیات فارسی، صرف و نحو عربی، منطق و عرفان تحصیل کرد و در طول خدمت وظیفه، در زمینههای گوناگون ادبی تتبع کرد.
مکی نخست در دکان دوچرخهسازی مشغول به کار شد که شیخ حسن خان برایش باز کرد. پس از تشکیل نیروی هوائی به ارتش پیوست، و تا درجهٔ استواری ارتقاء یافت. اما به دلایلی از خدمت در نیروی هوائی برکنار شد. او پس از مدتی در ادارۀ راهآهن اشتغال یافت و به سمت مدیرکل این اداره رسید.
در سال ۱۳۲۲ ش مکی به اتفاق عدهای از مهندسان، حزب ایران را بنیان کرد. در فروردین و اردیبهشت ۱۳۲۵ ش معاون شهردار تهران بود و بعد به سبب اختلاف با مهدی مشایخی، شهردار تهران به محل کار خود در وزارت راه بازگشت و با سمت مدیرکل وزارت کار به فعالیت پرداخت.
مکی در دولت مصدق به عنوان یکی از اعضای هیئت خلع ید، از شرکت سابق نفت برگزیده و برای تحقق این امر راهی خوزستان شد. پس از سه ماه مسئولیت امور عمرانی خوزستان را بر عهده گرفت و در ۱۳۳۰ ش همه تابلوهای شرکت نفت ایران و انگلیس را پایین آورد و پیام تشکری از مصدق و نیز آیتالله کاشانی دریافت کرد. در همین هیئت برای دستیابی به اهداف نهضت ملی به خارج از کشور رفت و در شمار افرادی بود که تهدید به جلوگیری از صادرات نفت ایران کرد. به همین علت روزنامهها به او لقب «سرباز فداکار وطن» دادند.مکی در دورۀ هفدهم مجلس شورای ملی به عنوان نمایندۀ نخست از تهران انتخاب شد.
در روز یکم شهریور ۱۳۳۲ ش مکی طی نامههایی خطاب به شاه و نخستوزیر، محاکمۀ مصدق را در دادرسی ارتش خلاف قانون دانست و متذکر شد مصدق بایستی طبق قانون محاکمۀ وزراء تحت تعقیب قرار گیرد. در ۲۵ شهریور طبق تصویبنامۀ هیئت وزیران به عضویت شورای عالی نفت انتخاب شد.
در سال ۱۳۳۴ ش به دنبال سوءقصد به حسین علاء، دادرسی ارتش به پروندۀ قتل رزم آرا رسیدگی کرد و عدهای در حدود ۲۲ نفر بازداشت شدند که از جمله آنها حسین مکی بود. مدت زندانیاش نزدیک به یک ماه طول کشید.
مکی به اتفاق مظفر بقائی در سال ۱۳۳۹ ش سازمان نگهبان آزادی را بنیاد نهاد و علیه انتخابات تابستانی دورۀ بیستم اعلام جرم کرد، پس از مدت کوتاهی از این فعالیت جلوگیری شد و مکی از آن پس از فعالیتهای سیاسی تا حدودی کناره گرفت و به کار تدوین و تحقیق تاریخ معاصر پرداخت.
حسین مکی سرانجام در ۹ آذر ۱۳۷۸ بر اثر بیماری سرطان درگذشت و در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

۱۲۸۵/۹/۱۶
چاپ نخستین شمارۀ سفینۀ نجات ، کهن ترین نشریّۀ یزد به مدیریّت محمّد صادق سفینه.
&روزنامۀ سفینۀ نجات در شهر یزد بنیان و در سال ۱۳۲۵ ق منتشر شده است. هر چند در شماره های موجود از این روزنامه به طور مشخص به نام مدیر و صاحب امتیاز اشاره نشده است، اما در پایان صفحۀ آخر هر شماره امضایی با عنوان «مخبر صادق» درج شده است. ظاهراً شخصی با این نام واقعی یا مستعار مدیریت این روزنامه را بر عهده داشته است. لازم است اشاره شود که ادوارد براون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی مخبر صادق را با محمد صادق اشتباه کرده و نام مدیر و نویسنده را محمد صادق ذکر کرده است .
به هر حال شمارۀ نخست روزنامۀ سفینه نجات با چاپ ژلاتین در چهار صفحه به قطع ۶ در ۵/۱۰ اینچ طبع و در تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۲۵ ق منتشر شده است. براون می نویسد: تا شمارۀ دهم روزنامه با چاپ ژلاتین و از آن پس با خط نسخ و چاپ سنگی منتشر گردیده است. شمارۀ دوم سفینه نجات در چهار صفحه به قطع وزیری با چاپ سنگی در مطبعه (سفینه) طبع و در تاریخ ۲۲ ذی الحجه ۱۳۲۸ ق انتشار یافته است. این شماره پس از آنکه روزنامه به مدت چهارده ماه تعطیل شده بود، انتشار یافته است.
نماد روزنامه عبارت از کشتی بادی است که در وسط آن دایره و در درون دایره اسم روزنامه (سفینۀ نجات یزد) و در زیر آن سال بنیان (۱۳۲۵ق) و سال انتشار طبع گردیده. در بالای این نماد این عبارت عربی «حق علی العاقل لن یدم الاسترشاد و تیرک الاستبداد. من شاور الرجال شارک فی عقولهم و من استبد هلک» و در زیر کشتی جملۀ «من رکبها نجی و من ترکها غرق» چاپ شده است.
مندرجات روزنامۀ سفینه نجات مانند سایر جراید محلی آغاز مشروطیت عبارت از یک سرمقاله و مقالات متظلمین و اخبار راجع به مجلس شورای ملی و اخبار محلی است. عنوان و آغاز بعضی از سرمقاله ها از این قرار است: «شماره ۱۲ سال دوم: رنج راحت دان چه مطلب شد بزرگ. کرد گله طوطیای چشم گرگ. کثرت اختلاف حدوث امور ناصواب در نقطه ایران خاصه یزد ویران...». آخرین شمارۀ منتشرۀ سفینۀ نجات شمارۀ ۲۸ سال سوم است که در تاریخ ۱۴ رمضان ۱۳۲۹ ق انتشار یافته است. در پایان این شماره تعطیلی روزنامه اعلام شده است.

۱۳۲۱/۹/۱۷
توقیف روزنامۀ شیرکوه پس از ۲۰ سال تلاش مداوم.
روزنامۀ شیرکوه در شهر یزد به صاحب امتیازی و نگارندگی شیخ احمد مدیر بنیان و در ذیقعدۀ ۱۳۴۰ ق منتشر شده است. روزنامۀ شیرکوه در دورۀ جدید، همه هفته روزهای سهشنبه در چهار صفحه به قطع کوچک خشتی با چاپ سربی انتشار مییافت و در چهار گوشۀ مربّع سر لوح آن، دیگر کلمات رنجبر، کارگر، دهقان و زارع دیده نمیشد. از این تاریخ تا شهریور ۱۳۲۰ش، روزنامۀ نامبرده به طریقی بسیار جذّاب و با مطالبی در خور آن زمان انتشار مییافت و گاهی در قسمتهای گوناگون آن، اخبار کشورهای اروپایی و ایران دیده میشد.
امّا پس از شهریور ۱۳۲۰ ش و فروپاشی نظام دیکتاتوری رضاخانی، روزنامۀ نامبرده دوباره حیات تازهای یافت و گاهی مقالات قابل توجّهی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی به چاپ رسانده است.این تاریخ هم، شیرکوه تنها روزنامۀ یزد بوده است.یعنی بین سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۱ش، تنها در سال ۱۳۱۲ یک شماره روزنامۀ یزد و از ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ ش روزنامۀ گلبهار چاپ میشده و در این سالهای زیاد، مطبوعات یزد منحصر به شیرکوه بوده است.
آن طور که امیر مدیر، فرزند احمد مدیر بیان میداشت، پس از تعطیل شدن روزنامۀ انجمن ولایتی که پدرش، مدیر و سردبیر آن بود، به اندیشۀ بنیان روزنامهای به نام «کارگر» میافتد، امّا در زمان داور (وزیر عدلیّة وقت) به این دلیل که به انگلیسیها برمیخورد، با نام کارگر مخالفت میکند، از اینرو نام «شیرکوه» را برمیگزیند و در سال ۱۳۰۱ ش شیرکوه از چاپخانۀ شیرکوه بیرون میآید و به زبانی دیگر، روزنامۀ انجمن ولایتی با چهره و نام نوینی حیات دوباره مییابد.
آخرین شمارۀ موجود این نشریّه، شمارۀ ۳۲ سال ۲۰(۱۳۲۱ش) است که در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود و گویا پس از آنکه به دستور قوام در روز ۱۷ آذر ۱۳۲۱ ش کلیّۀ مطبوعات کشور توقیف میشود، دیگر احمد مدیر تمایـلی به انتـشار دوبارۀ آن نشـان نمـیدهد و از این رو پرونـدۀ یکی از بهـترین و ارزندهترین نشریّات طول تاریخ مطبوعات یزد بسته میشود.

۱۳۶۲/۹/۲۸
درگذشت دکتر محمود افشار یزدی، شاعر ، نویسنده و بنیانگذار مجلّۀ آینده و بنیاد موقوفات افشار در تهران.
محمود افشار یزدی، فرزند محمدصادق، در سال ۱۲۷۲ ش در یزد متولد شد. در سیزده سالگی مادر را از دست داد، و برای تحصیل نزد عمویش محمد تقی به شهر بمبئی در هند اعزام شد. در هند مقدمات علوم جدید، زبان انگلیسی را فراگرفت؛ و پس از سه سال به تهران آمد و در مدرسهٔ علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. در نوزده سالگی به قصد ادامهٔ تحصیل راهی سویس شد و طی هفت سال در لوزان دورهٔ لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکدهٔ علوم سیاسی دانشگاه لوزان درجهٔ دکتری دریافت کرد. چون ایام اقامت وی در اروپا مقارن با ختم جنگ جهانی نخست بود و موضوع قرارداد ۱۹۱۹ م مطرح بود، در جراید سوئیس مقالاتی در دفاع از حقوق ایران نوشت. در همین دوره بین او و علیاکبر داور که او نیز در سوئیس مشغول به تحصیل بود، دوستی و نزدیکی ایجاد شد که در تمام مدت عمر ادامه یافت.
محمود افشار پس از به پایان رساندن دورۀ دکتری در سال ۱۳۰۰ ش به ایران بازگشت. چندی در مدرسهٔ علوم سیاسی به تدریس تاریخ اشتغال داشت. زمانی که علیاکبر داور، عهدهدار وزارت فواید عامه شد، او را به همکاری دعوت کرد و ریاست مدرسهٔ تجارت را که تازه بنیان شده بود به وی سپرد. محمود افشار اساس مدرسهٔ مزبور را مطابق با مدارس اروپایی پیریزی کرد. در سال ۱۳۰۵ ش به دعوت علیاکبر داور وارد تشکیلات نوین قضایی شد و به مستشاری استیناف تهران منصوب گردید. پس از چند سال بین وی و داور اختلاف سلیقه به وجود آمد و محمود افشار عدلیه را ترک کرد. در زمان وزارت دارایی سید حسن تقیزاده به آن وزارتخانه منتقل شد و ریاست ادارهٔ اقتصادی و حقوقی را که از مهمترین ادارات بود به او سپردند و تا سال ۱۳۱۲ ش در آنجا خدمت میکرد. وقتی داور به وزارت مالیه رفت او به دادگستری بازگشت. ابتدا به مقام دادیاری دیوان عالی کشور رسید، و چندی بعد مقام مستشاری یافت. در سال ۱۳۲۲ ش از خدمت در وزارت دادگستری انصراف داد و به وزارت فرهنگ منتقل شد. در ۲۰ مهر ۱۳۲۳ ش در دورهٔ وزارت سید باقر کاظمی (مهذبالدوله) به عنوان معاون وزیر فرهنگ به مجلس معرفی شد و این سمت را در کابینهٔ بعدی در وزارت فرهنگ عیسی صدیق نیز حفظ کرد. اما در فروردین ۱۳۲۴ ش از این سمت استعفا کرد و این آخرین موقعیت اداری او بود.
محمود افشار یزدی از سال ۱۳۰۰ ش وارد عرصهٔ مطبوعات شد. در سال ۱۳۰۴ ش مجلهٔ آینده را بنیان کرد که ابتدا دو سال (۲۴ شماره) منتشر شد. سپس از سال ۱۳۲۳ ش انتشار آن را از سر گرفت و ۱۶ شمارهٔ مجله طبع شد. انتشار مجلهٔ آینده را یک بار دیگر در سال ۱۳۳۸ ش تجدید کرد و تنها ۶ شماره انتشار داد. دورهٔ جدید مجلۀ آینده در سال ۱۳۵۸ ش توسط فرزندش ایرج افشار آغاز به انتشار کرد.
از اقدامات دیگر وی ایجاد بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است.همچنین قسمتی از مستغلات خود را در باغ فردوس شمیران، وقف مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا کرد.محمود افشار مستغلات خود رادر باغ فردوس و دیگر نقاط تهران وقف زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران کردهاند که شرح مفصل آن در کتاب پنج وقفنامه دکتر محمود افشار یزدی آمدهاست.از جمله پیش از مرگ زمین بزرگ خود را که در میرداماد کنونی است، وقف دبستان و راهنمایی و دبیرستان کرد.محمود افشار یزدی در ۲۸ آذر ۱۳۶۲ در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.


۱۲۹۳/۱۰/۳
درگذشت عالم متقی و زاهد آقا سیّد مرتضی ( شیخ مرتضی ) مدرّس.
سيد مرتضي مدرس، معروف به شيخ مرتضي، فرزند حاج ميرزا عليرضا در سال ۱۲۷۳ق در يزد پا به عرصۀ وجود گذاشت. وي مانند برادر بزرگوارش ميرزا سيد علي مدرس(بزرگ) داراي هوشي سرشار و فكري فعال بود، در بين علما و دانشمندان حوزۀ علميه، رياست علمي و قضاوت را در شهر يزد به عهده داشت. وی درفقه واصول عالمی زبردست بوده، دانشمندی عارف وحکيمی رِياضِی دان به شمارمي آمده، ازعالم عشق و محبت بهره ای وافرداشت . سيد مرتضي به سبب هماننديهاي فراوانش به شيخ مرتضی انصاري(۱۲۱۴-۱۲۸۱ق) به «شيخ مرتضي» معروف است و تمام تحصيلات خود را در حوزۀ علميۀ يزد نزد برادرش و استاداني ديگر چون: آقا شيخ محمد جعفر كرماني گذارنده است.
وي در بقعۀ اسحاقيۀ مصلي به تدريس علوم پرداخت و شاگرداني چون سيد يحيي مدرسي، سيد علي مدرس لب خندقي و حاج سيد علي اكبر يزدي را تربيت كرده است. شيخ مرتضي دستي در شعر داشت، تخلصش «خالص» و قلمش در تبيين معارف و تدوين آن ها نيكو بود.
سرانجام اين عالم پارسا در شب دوشنبه دوم رجب ۱۳۳۳ ق در سن شصت سالگي بر اثر مسموميت دار فاني را وداع گفته و در جوار رحمت حق در مزار جوي هرهر در كنار مقبرۀ شيخ محمد تقي سبزواري به خاك سپرده شد. اين عالم بزرگوار آثار زيادي چون:
۱- مفتاح البيان في النحو ۲- كتاب في الاصول ۳- كتاب في الفقه ۴- مناهج السويه في العلوم المهمه ۵- كتاب في الاكلام بر جاي گذاشت.

۱۳۲۳/۱۰/۵
درگذشت آیت االله العظمی حاج میرزا سیّد علی مدرّس لب خندقی از علما و مراجع یزد.
میرزا سیّد علی مدرّسی، معروف به لب خندقی و مشهور به مدرّسی کوچک، فرزند محمّد صادق بن میرزا محمّد بن نصیرالدّین الثالث بن صدرالدّین الثانی بن نصیرالدّین الثانی بن صدر الدّین الثانی بن نصیرالدّین الثانی بن میرزا محمّد صالح اردکانی طباطبایی ( زنده ۱۰۷۲ ق ) است که لقب « مدرّسی » را از جدش میر صالح مدرّسی دارد . کلیّۀ سادات مدرّسی یزد و قم و نجف بواسطۀ انتساب به او بدین لقب مشهورند .
آیت الله مدرّسی در سوم شعبان ۱۲۸۳ ق همزمان با شب ولادت امام حسین ( ع ) در شهر یزد متولد شد . و پس از پرورش در خانوادۀ علم و تقوا ، مقدّمات و سطح را در مدرسۀ مصلّای یزد فرا گرفت . سپس در سال ۱۳۰۰ ق در حالی که حدود هجده سال داشت، رهسپار عتبات عالیات گردید و در حوزۀ علمیّۀ نجف حضور یافت . پس از چند سالی توقّف در نجف و برای بهره روی بیشتر راهی سامرا شد و در حوزۀ پر رونق آنجا شرکت جست .مدّت اقامت وی را در عتبات یازده سال نوشته اند .
ایشان در زمان مرجعیّت آخوند خراسانی و پس از کسب کمالات دینی و معنوی در ۲۸ سالگی زادگاه خود یزد بازگشت . وی در یزد به اقامۀ جماعت و تدریس در مسجد مدرسۀ مصلّای صفدرخان ( بقعۀ اسحاقیّه ) مشغول شد . حوزۀ درسی وی بسیار پر رونق بود.
وی با اینکه از مراجع بزرگ بود، بجز تدریس در هیچ امری دخالت نمی کرد و از طریق درآمد مختصر کشاورزی روزگار را به سر می برد . با این حال نقش وی در خنثی کردن توطئه انجمن های ولایتی و ایالتی و تحریم تنباکو انکار ناپذیر است . ایشان دارای حافظه ای قوی ، حوزۀ درسی سرشار ، قوۀ استدلالی قوی و زندگانی سادۀ توأم با زهد و پارسایی بود . خانه اش از دیرباز پناهگاه مردم و محلّ رفع و رجوع مشکلات شهر بود . تولیّت آب وقف آباد را نیز بدین دلیل بدو سپرده بودند . وی با اینکه حوزۀ درسی پرباری داشت و شاعری زبردست بود ، موفّق به تألیف اثر نگردید .
سرانجام در شب دهم محرّم ۱۳۶۴ ق درگذشت و در جوار بارگاه امامزاده جعفر(ع) یزد به خاک سپرده شد .

۱۲۷۰۱/۱۰/۹
شرکت گستردۀ مردم یزد در جنبش تحریم تنباکو که تا ( ۸/۱۱/۱۲۷۰ ش) ادامه داشت.
اين شورشها در زماني بود كه محمود آقاخان از سوي ظلّالسّطان به فرمانروايي يزد برگزيده شد و در مدّت دو سالِ جنبش از ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ ق در يزد بود، يك سال پيش از اين رويدادها، جلالالدّوله فرماندار يزد بود.
هنگامي كه ناصرالدّين شاه در اثر مبارزات مردم و علما مجبور به لغو امتياز داخله گرديد و جريان آن را به شهرها اطّلاع دادند، آيتالله مير سيّدعلي مدرّسي لب خندقي كه مرجع مردم يزد بود دربارۀ چگونگي حكم تحريم قبلي از مراجع سامرّا پرسش نموده كه در جواب، دستور زير فرستاده شد:
«يزد- خدمت سركار شريعتمدار آقاي آقامير سيّدعلي مدرّس دام علاء از تفصيل احكام... بر حرمت استعمال دخانيات باي نحو كان البتّه اطّلاع داريد، ولي اكنون بر حكم مزبور باقياند و مقرّر فرمودهاند كه مادام كه رفع امتياز بالمرّه از داخله و خارجه به طريق تحقيق بر خودشان محقّق نشود و اعلام جديد به رفع حكم نفرمايند، حكم به حُرمت باقي و اجتناب لازم و رخصت نيست. دستخطّ مبارك به همين مضمون خواهد رسيّد. سيّدحسن النوري.
پس از اين مذاكرات بود كه تعطيلی رژي اعلام شد. «اعلاميّههاي ناصرالدّين شاه كه تعطيل رژي را خبر ميداد، به آرام ساختن تهران كمك كرد، ولي آشوبهاي تازهاي در قزوين، يزد و كرمانشاه روي داد.
سرانجام پس از اينكه علما از لغو پيمان رژي آگاه گرديدند، حكم تحريم ۵۵ روزه در تاريخ ۶ بهمن ۱۲۷۰ ش لغو شد و ناصرالدّين شاه مجبور شد از بابت خسارت، مبلغ ۵۰۰ هزار ليره از بانك شاهي انگليس وام گرفته و به كمپاني بپردازد.

۱۳۵۷/۱۰/۱۸
حمله به ساواک یزد که منجر به شهادت سه نفر به نام های ضیاء قاسمی ، هدایتی و زارع زاده و زخمی شدن چندین نفر و به آتش کشیدن ساواک و ویرانی آن شد.
در پی اعلام عزای عمومی به علت جنایت رژیم پهلوی در مشهد مقدس و... در دوشنبه هیجدهم دیماه۱۳۵۷، راهپیمایی عظیمی در یزد برگزار شد.که با عبور جمعیت از میدان باغ ملی( آزا دی ) اکثریت جمعیت به ادامه راهپیمایی ادامه دادند، ولی تعدادی از جوانان به ساختمان ساواک که در پشت سینما مهتاب و ابتدای یک کوچه قرار داشت ، حمله ور شدند که با مقابله نیروهای ساواک با انفجار نارنجک در بین جمعیت و تیراندازی از داخل ساختمان روبرو شدند که در نتیجه سه تن از جوانان به نامهای رضا هدایتی، عباس ضیا قاسمی، میرزا محمد زارع مهریزی به شهادت رسیدند و تعدادی مجروح گردیدند.و فردی بنام نیّری، معاون ساواک یزد به دست نیروهای مردمی معدوم گردید.
ساختمان ساواک طبق نظر مسئول عملیات ساواک یزد( علی افخمی) عملاً در این روز از کادرساواک تخلیه شد و تعدادی منتقل تهران و تعدادی در شهربانی یزد مستقر شدند.اسناد ساواک نیز قبل از حمله به شهربانی منتقل شده بود.ساختمان ساواک نیز روز بعد از سوی مردم به آتش کشیده می شود. رئیس ساواک یزد ( خرّم زاده) در هنگام حملۀ مردم، در یزد حضور نداشته است و بعداً به خارج از کشور ( استرالیا )می رود.


۱۳۷۸/۱۰/۱۸
بهره برداری از بزرگ ترین طرح آبرسانی خاورمیانه از زردکوه بختیاری تا استان یزد.
زَردکوه؛ کوهستانی در زاگرس مرکزی که در شهرستان کوهرنگ و استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. زردکوه با ارتفاع۴۲۲۱ متر پس از کوه دنا، دومین کوه مرتفع در رشته کوههای زاگرس و یکی از۱۵۱۵قله بسیار برجسته جهان بهشمار میرود. این کوهستان سرچشمۀ اصلی کارون ، زاینده رود و دز است.رشته کوه زردکوه در حد فاصل رود کوهرنگ و رودخانۀ بازفت و جهت این رشته کوه از شمال غرب تا جنوب شرق هم آهنگ با حرکت کلی ساختار زاگرس است.
زردکوه در جنوب غربی ایران و در انتهاییترین قسمت غربی استان چهارمحال و بختیاری واقع است. این رشته کوه یکی از غنی ترین ذخایر طبیعی آب ایران است و از سرچشمههای اصلی رودخانۀ کارون به عنوان بزرگ ترین رودخانۀ ایران و سرچشمههای اصلی زاینده رود از این رشته کوه سرچشمه می گیرند.
این ارتفاعات به صورت نواری با عرض حدود ۱۵ کیلومتر در برگیرندۀ قلل مرتفع بالای ۴۰۰۰ متر همچون: کینو، هفت تنان، شاه شهیدان، زرده، چری، کلونچین و... است. همچنین یخچال های اصلی زاگرس که دارای هسته ای یخی هستند، در کوه های زرد کوه جای گرفته اند که از معروف ترین آنها میتوان به یخچالهای ایلوک (طویلترین یخچال طبیعی ایران)، پورسونان، خرسان اشاره کرد.
تونل کوهرنگ، یکی از اصلی ترین سرچشمههای زاینده رود است که در استان چهارمحال و بختیاری و منطقۀ چلگرد قرار دارد. ساخت این تونل پیشینه ای ۴۰۰ ساله دارد که در ابتدای دورۀ پهلوی دوم به بهره برداری رسیده است. از خروجی آب این تونل که در دیوارۀ زردکوه بختیاری حفر شده، به عنوان یکی از اصلی ترین سرچشمههای زاینده رود یاد میشود که در پایین دست با رود دیگری که در دشت لالههای واژگون جاری است، در منطقۀ میان رودان، تلاقی یافته و به دریاچۀ سد زاینده رود منتهی میشود. آب این تونل اخیرا به شدت کم شده است.


۱۳۵۶/۱۰/۱۸
درگذشت استاد محمّد حسین ناصرترک ، غزلسرای معاصر و بنیان گذار هفته نامۀ ناصر.
«محمّدحسین ناصرِ تُرک یزدی»، در سال ۱۲۷۰ ش در محلۀ «میدان شاه» یزد چشم به دنیا گشود. نام پدرش «میرزا عباس» بود که در چهار سالگی او را از دست داد. وی در خاندانی که چند نسل آن روحانی بودند، به دنیا آمد و متأسفانه در عنفوان شباب بر اثر حادثۀ بیماری آبله یا تراخم، بینایی هر دو چشم خود را از دست داد. با این حال، در طول زندگیاش، هیچگاه به بهانۀ نابینایی دست از تلاش و فعالیت اجتماعی برنداشت و حتی به بنیان و انتشار هفته نامۀ «ناصر» در شهر یزد اقدام کرد.
این شاعر خوش قریحه و روشندل و غزلسرای معاصر که دارای ذوق ادبی والایی بوده است. تخلّص شعری خود را با نام «ناصر» برگزیده بود.در بیشتر مجالس فرهنگی و شعرخوانی حضور مییافت و با دقت و جدیت فراوان به سخنان و شعرهای خطیبان و شاعران گوش فرا میداد و با حافظۀ قوی که داشت، آن ها را به خاطر سپرده و در ذهن خود جای می داد، تا آنجا که این تلاشها به طبع روان و ذوق لطیف او کمکهای شایانی کرد.
«ناصر» در سرایش شعر، پیرو سبک عراقی (پیرو سبک سعدی و حافظ) بود. او شاعری غزلسرا و شورمند و همراه با روح لطیف ادبی و دارای ذوقی سرشار از شور و سرمستی و سرزندگی بود. اشعارش در شأن و منزلتِ «مقامِ عشق» است و پس از آن به مدح تقدسگونهای از میهن و وطن خود پرداخته و سرانجام از ریا و تظاهر به شدت پرهیز مینمود .
نام فامیل پدران و اجدادش «جوانشیر» بود. اجداد وی ساکن نخجوان بوده و از دلاوران سرزمین قفقاز به شمار میرفتهاند. نیای او ریاست ایل جوانشیر را برعهده داشت. پدربزرگ ناصر، فردی فرهیخته و روحانی و علامهای فقیه و عارفی بزرگ در دوران قاجار به نام «آقا میرزا علی تُرک بود» (فرزند امیر ابراهیم خلیل خان جوانشیر، حاکم قفقاز). پدربزرگ ناصر، یعنی آقا میرزا علی جوانشیر، در هنگام تجاوز نیروهای روسیۀ تزاری در شهر نجف مشغول به تحصیل بود که به دلیل خوی میهندوستی اش، درس را رها و به سرعت خود را به قفقاز رسانید. او در جنگهای روس علیه سرزمین ایران از خود رشادت ها بروز داد و پس از پیروزی در مرحلۀ نخست جنگهای ایران و روس (که تحت فرماندهی کل عباسمیرزا، روسها را وادار به عقبنشینی کردند)، به شهر نجف مراجعت کرد. علمای نجف به این روحانی جوان لقب «ناصرالاسلام» بخشیدند و نام فامیل «ناصر» از همان جا بر خاندان جوانشیر به صورت پسوند اضافه شد.از آنجایی که خاندان او از دوران قاجار در یزد سکنی گزیده بودند، پسوند «یزدی» نیز به فامیل وی اضافه شد و با نام امروزی «ناصر ترک یزدی» مشهور گردید.
محمدحسین ناصر با وجود نابینایی، سالها در کسوت کارمندی در وزارت کشور و وزارت دارایی مشغول به کار بوده است و سرانجام در ۱۸ دی ماه ۱۳۵۶ ش و در ۸۶ سالگی بر اثر سکتۀ مغزی، چشم از جهان فانی فرو بست. مزارش در محوطۀ امامزاده سیدجعفر محمد (ع) شهر یزد واقع است.

۱۳۲۰/۱۰/۲۵
درگذشت احمد مدیر، سردبیر هفته نامۀ شیرکوه یزد و از فرهنگیان یزد.
شیخ احمد مدیر (شیرکوه) فرزند شیخ محمّد تقی در سال ۱۲۶۲ ش در یزد متولّد شد و در آغاز جوانی برای تکمیل معلومات خویش، رنج سفر بر خود نهاد و به سوی اصفهان رهسپار شد و در مدارس علوم دینی به تحصیل پرداخت و آنگاه که از علم و دانش ذخیرهها اندوخت و به مولد خویش بازگشت، در یکی از مساجد به امام جماعت منصوب شد و به ارشاد و راهنمایی مردم پرداخت.
بعد از مدتّی که شورای انجمن ایالتی در یزد تشکیل گردید، در روزنامۀ شورا [انجمن] مقالاتی شیوا مینوشت. در همین زمان به ریاست دفتر دادگستری منصوب و مشغول به کار شد، ولی همچنان در روزنامۀ شورای ایالتی مطالب ارزندهای درج میکرد.
در جنبش آزادی خواهی و مشروطه طلبی، دامن همّت به کمر زد و در این راه فداکاری و از خودگذشتگی نشان داد، و هنوز پس از گذشت سالها، فداکاریها و کمکهای پرارزش او ورد زبانهاست.
وی در سال ۱۳۰۱ روزنامۀ شیرکوه را به طور هفتگی منتشر نمود و این روزنامه را با تمام موانع تا سال ۱۳۲۲ش آبرومندانه انتشار داد و در این راه از تحمّل هیچ گونه رنج و زحمتی روگردان نبود.
نامبرده پس از مدّتی از دادگستری استعفاء کرد و بعد از آن به ریاست دفتر فرهنگ و اوقاف برگزیده شد، امّا دیری نپایید که از این کار هم کناره گرفت و به شغل وکالت دادگستری پرداخت و تا آخر عمر در همین شغل بود و در مدّت عمر با داشتن شغلهای متعدّد، معالوصف از رشتۀ مطبوعاتی و چاپخانه خارج نگردید. وی در بیست و پنجم دی سال ۱۳۲۹ ش در اثر سکتة قلبی چشم از این جهان فروبست و نام نیکی از خود به یادگار گذاشت

۱۳۲۲/۱۰/۲۶
گردن زدن عمدی ابوطالب یزدی در مکّه به دست کارگزاران دولت سعودی که منجر به قطع چندین سالۀ رابطه ایران و عربستان و سفر حجّاج ایرانی به عربستان شد.
ابوطالب اردکانی(۱۳۰۰ _ ۱۳۲۲ش) که از وی به نام ابوطالب یزدی نیز یاد میشود، در سن ۲۲ سالگی در سال ۱۳۲۲ ش همراه همسرش در مراسم حج شرکت کرد. وی که از اهالی اردکان بود، از طریق خرمشهر به سمت کویت رفته بود و از آنجا با شتر به حج رفته بود. وی پس از انجام عمرۀ تمتّع، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا وارد مسجدالحرام شده و مشغول طواف میشود. در حین انجام طواف در مسجدالحرام دچار حالت استفراغ شده ، پس از آن شرطههای حرم (مأموران عربستان سعودی ) او را به اتهام آلوده کردن خانۀ خدا دستگیر کرده، به همراه برخی دیگر از طوافکنندگان، در دادگاه حاضر و علیه وی شهادت میدهند که او قصد آلوده کردن حرم و کعبه را داشته است. بسیاری از حجاج ایرانی و عراقی و دیگران شهادت دادند که وی در نتیجۀ بیماری و گرمای هوا حالت استفراغ به وی دست داده بود؛ ولی قاضی حکم اعدام او را صادر کرد.حادثه در روز ۱۲ ذیحجه رخ داده بود و وی در روز ۱۴ ذیحجه گردن زده شد.
پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان مردم و علما در ایران و عراق و سایر کشورهای اسلامی و شیعیان جهان به وجود میآمد. سیدابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بود، واکنش شدید به حادثه نشان داد. اهالی نجف و کربلا اعتراضشان را با حادثه اعلام داشتند. در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار گردید. دو خواهر وی در مدّت کوتاهی در اثر اندوه حادثه جان خود را از دست دادند.
در پی این حادثه، دولت ایران رابطۀ سیاسی خود با دولت عربستان قطع کرد و به مدت چهار سال از اعزام حجاج به مکه خودداری نمود.


۱۳۲۸/۱۱/۴
چاپ نخستین شمارۀ هفته نامۀ ادبی اجتماعی ناصر که تا (۱/۱۲/۱۳۵۹ ) پیوسته چاپ می شد.
یکی از نشریات پربار ادبی فرهنگی و اجتماعی یزد بود که به همّت و پشتکار محمدحسین ناصر ترک ، شاعر نامدار یزدی و با کمک دو فرزند اهل قلم خود احمد و محمد چاپ می شد .این نشریه در صول عمر سی سالۀ خود گفتارهای ادبی و اجتماعی فرا وانی که حاصل ذوق و توان نویسندگان یزدی بود درج می کرد .این دوره به غیر از اشعار ناصر ، سروده های دیگر شاعران یزدی را نیز درج می کرد.

احمدناصر ترک

محمد ناصر ترک
۱۳۳۰/۱۱/۴
حمله به صفوف شرکت کنندگان در سخنرانی مصلّی یزد و به خاک و خون کشیده شدن عدّه ای از مردم در جریان انتخابات دورۀ ۱۷ مجلس شورای ملّی.
طبق اعلام قبلیِ گروه موسوم به آزادیخواهان، بنا بود روز جمعه ۴ بهمن ۱۳۳۰ ش دکتر محمدحسن مرشد در مصلي یزد برای هواداران دکتر مصدق و آیتالله کاشانی سخنرانی کرده و برنامههاي جبهه ملی را تشریح نماید. از بد حادثه دکتر مرشد که از تهران راهی یزد بود، در موعد مقرر به يزد نرسید و در این حین عباس استادان صفار از اعضای شورای مرکزی کنگره اتحادیههای کارگری ایران (از جمله کاندیداهای حوزه یزد با شعار حمایت از تودههاي فقیر جامعه و جریان ملی شدن صنعت نفت) صبح روز جمعه با اتومبیل شخصی خود از تهران وارد یزد شده و رأس ساعت ۴ بعدازظهر به مصلی رفته و در حضور عده زیادی از مردم شروع به سخنرانی کرد. با آغاز سخنرانی وی مأموران شهربانی بنای اعتراض را گذاشته و اعلام کردند او به علت عدم اخذ مجوز قبلی حق سخنرانی ندارد. اما استادان بيتوجه به اخطارها به سخنرانی خود ادامه داده و با بیانی مهیج به مسئولان شهر و به ویژه رئیس شهربانی، ژاندارمری و شخص فرماندار حمله کرده و آن ها را عامل بیگانه معرفی کرد.
سخنان تند و آتشین استادان، جماعت حاضر را به وجد آورده و در مقابل هم عدهای از مأموران و سربازهای گارد شاهنشاهی با مردم درگیر شدند. در نتیجه چند نفر از اهالی و یک سرباز وظیفه کشته و عده زیادی هم زخمی شدند. آنچه در این میان تأملبرانگیز است این است که به گفتۀ بسیاری از شاهدان عینی ماجرا، عباس استادان چند دقیقه قبل از درگیری از پشت تریبون پائین آمده و محل مصلی را ترک کرد. این درگیری تا نزدیک غروب و حتی در خیابانهای اطراف مصلي و بازار یزد هم ادامه داشت و عده زیادی نیز توسط مأموران دستگیر شدند؛ اما استادان این بار هم از بلای رسیده جان سالم به در برده و چند روز بعد دوباره در تهران بود.
۱۳۶۵/۱۱/۲۱
گشایش ساختمان جدید کتابخانۀ مروّج یزد .
این کتابخانه در ۱۳۴۸ ش توسط آقای حاج اصغر مروج، وقف بر آستان مقدس رضوی گردید و در سال ۱۳۶۵ش ساختمان جدید کتابخانه توسط واقف محترم آقای حاج محمد مروج و با همکاری آستان قدس رضوی در زمینی به مساحت یک هزار متر مربع و با زیربنای ۲۱۰۰ متر مربع در سه طبقه در خیان شهید چمران یزد احداث شد و در اختیار علاقه مندان به کتاب قرار گرفت. مدیریت این کتابخانه زیر نظر سازمان موقوفات یزد و کرمان آستان قدس رضوی است.
این کتابخانه دارای ۲۵ نسخه کتاب خطی، حدود ۹۷ هزار نسخه کتاب چاپی و ۱۳۰عنوان نشریه ادواری است. در حال حاضر تعداد اعضای فعال این کتابخانه حدود ۲۰ هزار نفر است.
این کتابخانه دارای بخش های گوناگون از جمله تالار مطالعۀ قفسه باز، واحد امانت منابع چاپی، واحد مرجع و واحد مطبوعات ویژۀ آقایان و بانوان است.

۱۳۶۲/۱۱/۲۲
آغاز فعّالیّت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یکی از بزرگترین و معتبرترین دانشگاه های پزشکی ایران.
با پیگیری های ویژۀ آیت الله شیخ محمّد صدوقی و آیت الله سید روح الله خاتمی، نخستین واحد پزشکی آموزش عالی پزشکی پس از انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۶۲ ش در شهر یزد با نام دانشکدۀ پزشکی یزد با پذیرش ۳۳ دانشجوی پزشکی زیر نظر وزارت فرهنگ وآموزش عالی آغاز به کار نمود . مسئول راه اندازی آن آقای دکتر منصور جمالی زواره بود . درادامه دانشکده های پرستاری، مامایی و پیراپزشکی بنیان شد . سپس در سال ۱۳۶۴ش در حالی که ۹۷ دانشجو داشت با تجمیع آنها به دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی تبدیل گردید و از یکم فروردین ۱۳۶۵ ش به دنبال پیاده نمودن قانون وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی، از وزارت فرهنگ وآموزش عالی جدا شد.در سال ۱۳۶۵ ش دانشگاه دارای ۲۲۰ دانشجو و ۴۵ استاد بود.سپس با پیگیری های مدیران دانشگاه، دانشکده های بهداشت و دندانپزشکی و مدرسه عالی پور کاج به این مجموعه افزوده گردید. چنانکه در سال ۱۳۸۲ ش در ۱۷ رشتۀ تحصیلی در مقاطع گوناگون: کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای حرفه ای و همچنین ۷ رشتۀ تخصصّی و یک مقطع فلوشییپ نازایی در زمینه آموزش پزشکی به فعالیّت خود ادامه می داد .و درسال ۱۳۹۶، با تعداد ۵۴۵۱نفر دانشجو در ۹۲ رشتۀ آموزشی در مقاطع گوناگون فلوشیپ( دورۀ تکمیلی)، دکترای تخصصی پزشکی و دندانپزشکی،phd، و دکترای تخصصی پژوهشی،mph، دکترای حرفه ای، کارشناسی ارشد، کارشناسی و کاردانی فعالیت داشت.
دانشگاه علوم پزشکی افزون بر خدمات آموزشی ، هم اکنون در قالب ده دانشکده به ترتیب زیر است:
دانشکدۀ پزشکی/ دانشکدۀ بهداشت/ دانشکدۀ داروسازی/دانشکدۀ پرستاری و مامایی/دانشکدۀ دندانپزشکی/دانشکدۀ پیراپزشکی/دانشکدۀ پیراپزشکی ابرکوه/دانشکدۀ طبّ سنتی اردکان/دانشکدۀ پرستاری میبد/ پردیس بین الملل.
۲۰ مرکز تحقیقاتی را نیز زیر پوشش خود دارد. و افزون بر خدمات نامبرده، به خدمات بهداشتی و درمانی در سراسر استان یزد ادامه می دهد که شامل ۱۲ بیمارستان تخصّصی و فوق تخصّصی، ۱۰ شبکۀ بهداشت شهرستانهای استان یزد است که هرکدام خود شامل :مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی، خانۀ بهداشت ،مرکز جامع سلامت و پایگاه بهداشتی می شود.

۱۳۶۷/۱۱/۲۲
آغاز بهره برداری از شرکت کابل های مخابراتی شهید قندی.
شرکت کابل های مخابراتی شهید قندی یزد در انواع مسی، فیبر نوری و کابل های شبکه توانسته است در سال های اخیر به عنوان اصلی ترین گزینه در طرح ها مورد استفاده قرار گیرد. این کابل ها با تأییدیۀ شرکت ملی مخابرات ایران تولید شده و به صورت موجود توسط آراد کابل به طرح های سراسر کشور ارائه می شود.

۱۳۷۸/۱۱/۲۲
بهره برداری از طرح آب رسانی کشاورزی از زاینده رود به استان یزد.
زاینده رود یا زنده رود به معنی رود زندگیبخش، بزرگ ترین رودخانۀ فلات مرکزی ایران است که از کوههای زاگرس مرکزی به ویژه زردکوه بختیاری در استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته و در کویر مرکزی ایران به سمت شرق حدود ۲۰۰ کیلومتر پیش می رود و در نهایت به مانداب گاوخونی میریزد.
حوزۀ رودخانۀ زاینده رود ۴۱٬۵۰۰ کیلومتر مربع است.برآورد میشود جریان آب این رودخانه در مطلوبترین شرایط ۱٬۲ کیلومتر مکعب در سال یا ۳۸ مترمکعب در ثانیه است. در حال حاضر برای آبیاری زمینهای کشاورزی برنج و صنایع عظیم ذوب آهن و فولاد مبارکۀ استان اصفهان از سدهای آبیاری که بدین منظور احداث گردیده، استفاده میشود. با اتمام تونل سوم و انتقال آب در طرح بهشت آباد پیشبینی میشود استان کرمان هم از استفادهکنندگان آب رودخانه زاینده رود خواهد بود.
زاینده رود، چندین سرچشمۀ گوناگون دارد، قسمت اصلی سرچشمۀ زاینده رود کوهرنگ در چهار محال و بختیاری است، در ادامه رودخانههای پلاسجان و چندین رودخانه فصلی در فریدونشهر و … به این رود اضافه شده و آخرین رودخانه دایمی که به زاینده رود میریزد رودخانه مرغاب است.
بیشترین آب جاری در زاینده رود وارد استان اصفهان میشود. برای انتقال آب کوهرنگ به اصفهان اقدامات زیادی به عمل آمدهاست که از آن جمله میتوان به نخستین تونل در منطقۀ کوهرنگ نام برد. این تونل جهت انتقال آب چشمۀ کوهرنگ و دیگر سرچشمههای رودخانه کارون به زاینده رود در سال ۱۳۳۲ ش در منطقۀ کوهرنگ، جایی که اکنون شهر توریستی چلگرد ـ مرکز شهرستان کوهرنگ قرار دارد، ایجاد شد. تلاش برای انتقال آب کارون به زاینده رود به زمانهای بسیار دور برمی گردد.

۱۳۶۷/۱۱/۲۳
آغاز فعّالیّت دانشگاه یزد بزرگترین واحد آموزش عالی در یزد.
• دانشگاه یزد در۲۳ بهمن سال ۱۳۶۸ و با یک رشتۀ تحصیلی و ۴۰ دانشجو شروع به فعالیت کرد. این دانشگاه در حال حاضر با برخورداری از ۱۲ پژوهشکده، ۱۰ نشریه علمی پژوهشی، ۳پردیس و ۲ دانشکده مستقل، ۱۴ دانشکده و ۷ گروه مستقل، ۵۵ رشته دکتری، ۱۱۵ رشته کارشناسی ارشد، ۴۷ رشته کارشناسی، ۴۷۷ نفر عضو هیات علمی و ۳۰۴ نفر کادر اداری و بیش از ۱۴۴۷۰ دانشجو(۴۴% مرد و ۵۶% زن) در مقاطع کارشناسی(۶۵%)، کارشناسی ارشد(۲۷%) و دکتری(۸%) همچنین در ۳ رشته علوم انسانی(۳۷%)، فنی و مهندسی(۳۳%) و علوم پایه(۱۶%) یکی از بزرگترین دانشگاههای جامع کشور است.
• دانشگاه یزد از امکانات رفاهی بسیار مناسب مانند: سراهای دانشجویی دختران و پسران، تالارهای ورزشی، زمین چمن، پیست اسکیت و دوچرخهسواری، استخر، تالارهای اجتماعات، کتابخانه، آزمایشگاههای متعدد، مراکز رشد و شتاب دهندهها و تالارهای غذاخوری برخوردار است.
• وسعت دانشگاه یزد ۳۸۰ هکتار است که از این مساحت، ۳۰ هکتار فضای سبز، ۲۳ هکتار زیربنا، ۱۱ هکتار آموزشی، ۷ هکتار سرای دانشجویی، ۱ هکتار سالن غذاخوری، ۱ هکتار ورزشی، ۳۰ هکتار معابر و ۳ هکتار آن نیز متعلق به سایرکاربریهاست.
• قرارگرفتن در ردیف ۸ دانشگاه جامع برترکشور بر اساس رتبه بندی ISC، کسب جایگاه ۱۴ در نظام رتبهبندی گرین متریک در سال ۲۰۲۰ میلادی، قرار گرفتن در ردیف ۲۰۰ دانشگاه جوان برتر جهان در سال ۲۰۱۷ و کسب جایگاه در رتبهبندی لایدن درسال ۲۰۲۰ برای نخستین بار، از جمله افتخارات به دست آمده برای دانشگاه یزد در نظامهای رتبهبندی معتبر بینالمللی است.

۱۳۶۳/۱۱/۳۰
چاپ نخستین شمارۀ هفته نامۀ فرهنگی و تاریخی ندای یزد به مدیریّت محمّد تقی عسکری کامران.
ندای یزد با موضوع اجتماعی – فرهنگی، در زمانی آغاز به چاپ شد که نشریۀ مهمی در یزد چاپ نمی شد. محمّد تقی عسکری کامران که پیش تر در طوفان یزد و دیگر نشریات دهۀ ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰یزد قلم می زد و دهۀ ۱۳۴۰ به همکاری با «کتاب هفته» در زمینۀ فرهنگ مردم یزد می پرداخت ، هنگامی که این کمبود فرهنگی را احساس کرد، پس از ماه ها کوشش، امتیاز این نشریه را گرفت و از آغاز گفتارهای ارزنده ای را در زمینۀ تاریخ، فرهنگ، ادب، معماری و بزرگان یزد چاپ کرد . همکار او در این هفته نامه، برادر شاعر و دانشمندش محمّدعلی عسکری کامران، سردبیر پیشین «ماه نو» و مدیر «اتحاد ایران» بود که از نخستین شماره تاکنون با آن همکاری دارد و صدها گفتار را بی نام و با نام دیگران درج می کند.
ندای یزد پس از درگذشت محمّدتقی عسکری کامران در ۱۲/۱۱/۱۳۷۳ به صاحب امتیازی مهدی عسکری کامران و همکاری دو برادرش محمّد و محمود به عنوان سردبیر و مدیر داخلی فعالیّت دارد و تاکنون ۱۶۲۷شمارۀ این نشریه تا پایان بهمن ۱۳۹۹چاپ شده است.

۱۳۶۵/۱۲/۱
افتتاح دانشکدۀ پزشکی علی بن ابی طالب در یزد.
دانشکدۀ پزشکی علی بن ابی طالب (ع) وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی یزد از سال ۱۳۶۵ ش فعالیت خود را در زمینی به مساحت یکصدهزار مترمربع و در فضای آموزشی و پژوهشی به مساحت ۷۸۰۰ مترمربع آغاز کرد و از سال ۱۳۶۸ش نیز مسئولیت پرورش نیروهای علاقه مند به ادامۀ تحصیل در حوزۀ پرستاری را نیز بر عهده گرفته و اکنون ۸۵۰ نفر فارغ التحصیل از ۲۳ دوره در رشته پزشکی و ۱۲۵۰ نفر از ۲۷ دوره فارغ التحصیلی در رشتۀ پرستاری به حوزۀ سلامت استان و کشور تقدیم کرده تا در گوشهای از این کشور رنجی از تن رنجور دردمندی بکاهند.
این دانشگاه توانسته در این مدت از مجموع ۲۳ دوره فارغالتحصیلی، ۸۵۰ نفر پزشک به جامعه پزشکی کشور تقدیم کند.

۱۳۶۷/۱۲/۱
گشایش ایستگاه تحقیقات کویری و بیابانی در یزد .
ايستگاه تحقيقات شهيد صدوقي با مساحت ۲۳ هكتار و ۶ نفر کارمند در ۲۵ كيلومتري شمال شرقي يزد در كنار جاده- يزد با ارتفاع ۱۱۶۰ متر از سطح دريا در حوزه دشت يزد ـ اردكان با طول ۱۲، ۵۴ و عرض ۱، ۳۲ و ميانگين بارندگي ۵۰ ميليمتر واقع شده است. حداقل مطلق درجۀ حرارت ایستگاه در دورۀ ۱۰ ساله، ۵/۱۳- و حداكثر مطلق ۵/۴۵ درجه سانتيگراد است. در سامانۀ آمبرژه در رديف مناطق خشك سرد محسوب مي شود. فعاليت عمدۀ ايستگاه اجراي طرح هاي تحقيقاتي در زمينۀ مدیریت عرصه های بیابانی و بررسي گياهان مقاوم به خشكي و سازگار با مناطق بياباني است.
نظر به اهميت گياهان مناطق بياباني و به منظور حفظ و نگهداري گياهان مقاوم به خشكي و شن دوست موجود در استان و همچنين نباتات غير بومي ساير نقاط كشور و برای بررسي هاي مربوط به سازگاري گونه ها، مطالعات فنولوژيكي و در نهايت شناسایی مناسب ترين گونه ها برای احياء مناطق بیابانی استان و نقاط همانند آن در ايران و توليد نهال، بذر و قلمه در این ایستگاه اقدام به بنیان باغ گياهشناسي مناطق بياباني شده است که تاكنون ۱۹۵ گونه از گياهان مناطق بياباني در قطعات گیاهشناسی ایستگاه مستقر شده اند.

۱۳۶۹/۱۲/۴
گشایش موزۀ ( گنجینه ) علوم طبیعی یزد .
موزۀ علوم يزد در سال ۱۳۶۷ از سوی آموزش و پروش یزد و با نظارت هیئت علمی و با پیگیری جلال مسعودی در زیر زمین دبیرستان ایرانشهر یزد با مساحت حدود سه هزار و پانصد متر مربّع آغاز به کار کرد و کم کم با افزودن اشیاء و کالبدها گسترش یافت. مرحلۀ نخست آن در سال ۱۳۶۹ ش گشایش یافت. و هم اکنون دارای بخش های: تاریخ طبیعی، جانور شناسی، زمین شناسی، فیزیک، کارگاه تاکسیدرمی، گیاه شناسی و نجوم است. هدف از بنیان این موزه گردآور ی نمونه های گوناگون زیستی و طبیعی و ارائۀ آزمایش های گوناگون به بازدید کنندگان است.
در بخش دیدنی آن که نجوم است، افلاک نما، تجهیزات رایانه ای ، تلسکوپ، دستگاه نمایش سیّاره های منظومۀ شمسی، و چگونگی خسوف و کسوف به نمایش گذاشته می شود.

۱۳۷۲/۱۲/۹
چاپ نخستین شمارۀ روزنامۀ پیمان یزد.
نخستین روزنامۀ استان یزد است که به مدیریّت و صاحب امتیازی محمّد مسعود ارکان از سال ۱۳۷۲ش در شهر یزد منتشر می شود. وی در سال ۱۳۶۷ ش درخواست امتیاز نشریه ای به نام «پیک کویر» را از ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد نمود که با گم شدن این درخواست ، امتیاز نشریۀ «پیمان یزد» را خواستاری نمود که پس از چند سال با آن موافقت گردید. نخستین شمارۀ رسمی پیمان یزد در تاریخ ۹/۱۰/۱۳۷۲ش با روش خبری – اطّلاع رسانی و با زمینۀ فرهنگی، اجتماعی، هنری و ورزشی با گسترۀ توزیع استانی چاپ شد. امّا پیش از آن سه پیش شماره چاپ کرد که تاریخ نخستین پیش شماره ۶/۱۰/۱۳۷۲ بود.
پیمان یزد از آغاز تا۱۷/۱۱/۱۳۷۷به گونۀ هفتگی و از آن تاریخ تا مدّتی به گونۀ سه شماره در هفته و از تابستان۱۳۷۹ به گونۀ روزنامه درآمد و گاهی شمارگان آن به ده هزار نسخه می رسد.
پیمان یزد از آغاز تاکنون روزنامه ای مستقل بوده و به هیچ حزب و نهاد سیاسی و اجتماعی وابستگی نداشته است. در این بیست و یک سال نویسندگان زیادی با آن همکاری داشتند. کلاً کارمندان ثابت روزنامه ۱۱ نفر است .
محتوای روزنامه به فراخور صفحات آن از آغاز، بیشتر خبری بود و یک صفحه اختصاص به اخبار ورزشی استان یزد دارد. امّا از سال ۱۳۹۲که در هشت صفحه چاپ می شد، چهارصفحۀ آن اختصاص به اخبار استان یزد و ورزشی داشت و چهار صفحه هم به بازتاب اخبار و رویدادهای اجتماعی، سیاسی و هنری کشور و درج مقالات اجتماعی، علمی؛ دینی و سیاسی می پرداخت، ولی اکنون در چهارصفحه چاپ می شود.

۱۳۵۹/۱۲/۱۴
درگذشت استاد علی محمّد کاوه ، خوشنویس و مینیاتوریست معاصر یزد.
علی محمد کاوه
استاد علی محمد کاوه، فرزند میرزا حسین، متولد ۱۲۹۶ ش در شهر یزد، تحصیلات خود را تا کلاس ششم متوسطه در یزد به پایان رساند. وی از کودکی خط و نقاشی و شناخت رنگ ها را نزد پدرش فرا گرفت. سپس نقاشی و مینیاتور را از استادانی چون: محمد تبریزی، ابراهیم شیرازی ، علی خامسی و ملک الخطاطین در تهران آموخت. وی سال ها در نگارش خطوط شش گانه ممارست کرد. آثار او در رسم الخط ها کتابچه های نقاشی و کتیبه های مساجد و تکایای یزد موجود است . کتاب های: هنروران یزد و بخش هنرمندان کتاب «مروارید کویر» نگارش اوست. کاوه پس از ۲۸ سال خدمت در ادارۀ فرهنگ یزد در سال ۱۳۲۶ ش بازنشسته شد.
وی از چند تن از مقامات علمی و سیاسی وقت تقدیر نامه هایی دریافت کرد.کاوه در سالهای ۱۳۳۰ ش عضو و رئیس حزب عدالت یزد بود و روزنامه ای را به همین نام منتشر کرد. پس از درگذشت او در امامزاده جعفر (ع) یزد به خاک سپرده شد.
مسئولیت ها و فعالیت ها: مدیر ماهنامۀ فرهنگ یزد، عضو انجمن شهر یزد، تهیه و تنظیم سالنامۀ فرهنگ یزد در سال ۱۳۱۷ ش، انتشار روزنامۀ عدالت یزد، آموزش خط و نقاشی در ادارۀ کل فرهنگ و هنر یزد ( ۲۸ )سال، ارائۀ آثار در هشت نمایشگاه در تهران، یزد، اردکان و تفت.

۱۳۶۴/۱۲/۱۵
درگذشت حاج شیخ مرتضی حائری یزدی از بزرگان علمای ایران در شهر قم .
مرتضی حائری یزدی روحانی شیعه و از مدرسان حوزۀ علمیۀ قم بود. وی فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود .او در ۱۴ ذیحجۀ سال ۱۳۳۴ قمری (۲۰ مهر ۱۲۹۵ ش) در سلطان آباد (اراک فعلی) زاده شد. با هجرت عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزۀ علمیۀ قم) در سال ۱۳۰۱ ش به قم، همراه پدر به این شهر مهاجرت کرد. در آن شهر مقدمات علوم دینی را نزد سید محمدرضا گلپایگانی آغاز کرد و فقه و اصول را در نزد پدرش و آیات: سید محمد محقق داماد، گلپایگانی و سید روحالله خمینی پی گرفت.
پس از طی دورۀ سطح، در سال ۱۳۱۵ ش برای او جواز طلبگی صادر شد، ولی عبدالکریم یزدی برای اینکه درخواستی از حکومت رضاشاه نکرده باشد، در مورد صدور جواز طلبگی وی تقاضا و اقدامی نکرد. سپس وی به مدت ۱۵ سال در نزد آیات: سید محمد حجت کوه کمری و محمدتقی خوانساری خارج فقه و اصول فراگرفت. او پس از طی این دوره خود از مدرسین برجستۀ حوزۀ علمیۀ قم شد و تا آخر عمر به این امر اشتغال داشت.
در پی وقوع انقلاب ۱۳۵۷ش، مرتضی حائری یزدی به عنوان نمایندۀ استان مرکزی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و در آن مجلس در گروه قوۀ مجریه عضویت داشت. وی پس از این مسئولیت تا هنگام درگذشت در اسفند ۱۳۶۴ ش به جز تدریس، سمتی نداشت. وی علاوه بر سالها تدریس در حوزۀ علمیهٔ قم، به تألیف و ترجمه نیز اشتغال داشت.
مرتضی حائری یزدی در شب ۲۴ جمادیالثانی ۱۴۰۶ (۱۵ اسفند ۱۳۶۴ ش) در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه (س) دفن شد.

۱۳۱۴/۱۲/۲۲
بنیان شرکت سهامی سعادت نسّاجان از کارخانه های کهن یزد بوسیلۀ استاد غلام صنعتی.
استاد غلام صنعتی در سال ۱۳۰۰ ش به کمک امیر خان کوراوغلی، نخستین دستگاه بافندگی ماشینی را به همراه یک دستگاه مولد برق از آلمان به یزد آورد و خود به راه انداخت. او پارچههایی همانند بافتههای خارجی تولید کرد. استاد غلام صنعتی سرانجام به منظور حفظ، حمایت، ترقی و توسعهٔ صنعت نساجی یزد در ۱۳۲۵/۷/۲۵ نخستین آگهی تاسیس کارخانه سعادت نساجان با سرمایه پنجاه میلیون ریال را بین نساجان، صباغان، صنعتگران و ... نشر داد. مردم که به استاد به چشم پدری مهربان، رفیقی شفیق و خلاصه خیرخواهی پاکباز مینگریستند، دارایی و مایملک خود را در اختیار او گذاشتند.
شرکت سعادت نساجان یزد در سال ۱۳۲۶ ش در مجاورت بافت تاریخی و کارگاه های کوچک پارچه بافی شهر یزد بنیان گردید و به شمارۀ ۷۳ در تاریخ ۱۷/۱۱/۱۳۲۶ش در ادارۀ ثبت شرکت های شهرستان یزد به ثبت رسید. در سال ۱۳۳۴ ش ،نخستین بخش آن (ریسندگی) به بهره برداری رسید. به تدریج ماشین آلات قسمت های دیگر ( بافندگی و تکمیل) راه اندازی شد. در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی (سال ۱۳۵۷ش) کارخانه از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشته است و دچار مشکلات متعدد و خطر بیکاری کارگران می شود که بنا به دستور آیت الله شیخ محمد صدوقی ادارۀ آن بر عهدۀ سازمان پزشکی خیریۀ حضرت سیدالشهدا (ع) گذاشته شد. کارخانۀ قدیم تا سال ۱۳۸۱ در حال تولید بود، ولی در چند سالۀ آخر تولید به دلیل فرسودگی ماشین آلات و شرایط پیش آمده برای صنایع نساجی زیان آور شد، به گونه ای که تصمیم به تعطیلی بخش قدیم و اجرای طرح توسعه در محلی غیر از بخش قدیم گرفته شد. مکان کهن که قراربود هتل کارخانه بشود ، هم اکنون محل فعالیت دانشکدۀ علمی کاربردی فرهنگ و هنر است.
از سال ۱۳۸۲ش طرح اصلاح ساختار شرکت و اجرای طرح توسعه آغاز گردید و با اختصاص زمین مناسب و اجرای ساخت وسازهای مورد نیاز، خرید ماشین آلات طرح مذکور اجراءگردید و به بهره برداری رسید. در سال ۱۳۹۲ ش ، کل سهام شرکت از طرف سازمان پزشکی خیریۀ حضرت سید الشهدا (ع) به بخش خصوصی واگذار گردید و اکنون توسط گروه بابکان با جدیت و مصمم در حال تولید و فعالیت اقتصادی است. شرکت در حال حاضر دارای بخش های ریسندگی با ظرفیت سالانه ۲۵۰۰ تن انواع نخ نمره ۳۰، مقدمات بافندگی و بافندگی با ظرفیت سالانه ۱۰,۰۰۰.۰۰۰ متر مربع پارچه خام، رنگرزی و چاپ و تکمیل با ظرفیت ۲۰۰۰ تن انواع پارچه تکمیل شده است.
در طول سال های تولید همواره از الیاف مرغوب استفاده شده است و با بهره گیری از ماشین آلات خوب و مواد اولیه مناسب و نیروی انسانی کارآمد نخ های بسیار با کیفیت تولید شده است به گونه ای که هم اکنون شرکت، یکی از تولید کنندگان با کیفیت در سطح کشور شناخته می شود.

۱۳۱۳/۱۲/۲۴
گشایش کارخانۀ اقبال قدیمی ترین کارخانۀ ریسندگی یزد که تا سال ۱۳۷۳ یعنی ۶۰ سال پابرجا بود.
کارخانۀ اقبال مربوط به دوره پهلوی است و در یزد، محلۀ سردوراه، خیابان شهید مطهری، حد فاصل چهارراه فرهنگیان ومیدان آزادی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ ش با شمارهٔ ثبت ۷۷۸۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نخستین جلوۀ صنعت ریسندگی و بافندگی نوین در یزد کارخانۀ اقبال است که درسال ۱۳۱۲ ش راه اندازی شده است. این کارخانه در سال ۱۳۵۰ش، ۴۵۰۰ تن نخ پنبه و ۲۶۷۰ تن خامه قالی تولید میکرد که در پیشرفت و رونق شهر یزد نقش اساسی و مهم ایفا میکرد.کارخانۀ قدیم تا حدود سال ۱۳۷۱ش در حال تولید بود، ولی در چند ساله آخر تولید به دلیل فرسودگی ماشین آلات و شرایط پیش آمده برای صنایع نساجی زیان آور شد به گونه ای که تصمیم به تعطیلی بخش قدیم و اجرای طرح توسعه درمحلی غیر از بخش قدیم گرفته شد.
کارخانۀ اقبال یزد بعد از سال ۱۳۵۷ تقریباً متروکه شد و حرف و حدیثها برای تبدیل این بنا به موزۀ ملی کویر یزد یا پارک فن آوری هنوز ادامه دارد. این کارخانه در سال ۱۳۱۲ش با زیربنای ۷۶ هکتار ساخته شد. نور کارخانه با استفاده از کلاه فرنگی که اتاقهای گردی که در کارخانه تأمین میشود که به آن دالانهای روشنایی هم میگویند. اما آجرکاری سردر و برج کارخانه، سقفهای بلند قوسی به علاوه تزیینهای آجری از زیباییهایی است که باعث شده این کارخانه در سال ۱۳۸۱ ش به یکی از آثار ملی تبدیل بشود. دیدن یک کارخانه با این همه ظرافت و تزئینهای هنرمندانه، شاید عجیب به نظر برسد، اما این هم یک نمونه از خلاقیتِ مردمِ سرزمینِ هنر دوستِ استان یزد است.
این بنا هم اکنون به مرکز فناوری اقبال تبدیل شده است.


